دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2243

خیلی بی لیاقتید

2382

علاوه بر خرید نون و بیرون بردن زباله و کشتن مارمولک

میتونه نمونه آزمایش .... را برسونه آزمایشگاه


خاصیت های مکشوفه جدید حتما به این لیست اضافه میشه

2362

همیشه از اینکه دو تا پسرمرد مذکر نر خر به خاطر من با هم درگیر بشن وحشت و نفرت داشتم و خیلی بهم برمیخورد

وقتی خودم میتونم تشخیص بدم با هر کسی چطور برخورد کنم بقیه غلط میکنند دخالت کنند 

و قسمت خنده داره ماجرا اینه که  هیچ کدوم از طرفین این درگیریها  برام مهم نبودن و همیشه سوتفاهم بود

حالا کل کل الکی این دو تا مرتیکه مثلا با شخصیت زن و بچه دار  حالمو بهم زده و داره عصبیم میکنه 

ازهمه مسخره تر اینکه هیچکدومشون هیچ گ...ه...ی نیستن 

خاک بر سرحسودتون

2357

دیدی چطور به شوهر هندی اش ذوق میکرد و از اخلاقش تعریف میکرد

مرده شور همتون را ببرند

2419

چطوری اینقدر خودخواهید؟

چرا اینقدر عجیبید؟

چرا میخواهید زن را با پول و زور اسیر کنید؟

چرا نمیفهمید اگه قلب یک زن را مالک باشید اون وقت اون زن حاضره جونش هم براتون بده

2288

چطوری اینقدر pastid

2261

چطوری اینقدر بی رحمین

2234

موقع جدایی آرزوی موفقیت میکند

1886

دو تا عکس فرستاد گفتم قشنگه بازم فرستادبعد آی دی تلگرامشو داد گفت اونجا راحت تر میشه حرف زد گفتم حرفی نداریم بزنیم برای تبادل عکس همین جا خوبه تلگرام لازم نیست

عکس بلیط سفرشو گذاشته خانمش کامنت داده عزیزم منتظرتم اینم نوشته فدات بشم 

1832

پسره داره  تو اینستا زیر پست من مخ میزنه

سابقه اش دستمه و میدونم  کافیه  بهش بگی سلام 

 دختره متاهله و یه بچه  داره ولی صفحه اش قفله و پسره نمیتونه ببینه

منتظرم  ببینم کی به بهانه ارسال فیلم کارشون به تلگرام میکشه و صفحه منو خلوت کنند

1814

قرار بود کارگر بیاد دیوارا را تمیز کنه دفعه اول که باهاش حرف زدم حس کردم انتظار نداشت اینقدر محترمانه حرف بزنم 

"آقا سلیم کی میتونید تشریف بیارید اینجا و زحمت بکشید دیوارای ما را تمیز کنید"

با لهجه  گفت پنج شنبه میام

چند ساعت بعد زنگ زده میگه سلام عزیزم! خوبی؟ میشه بیام خونه را ببینم 

گفتم خونه نیستیم گفت تا شب کی هستید گفتم کلا خونه نیستیم

تلفن را قطع کردم رفتم نردبون را از پایین آوردم دستمال بستم سرم آب تایید درست کردم و دیوارها را خودم شستم که نیاز نباشه عزیزِ آقا سلیم سیاه گلیم باشم

1775

چرا فکرم اینقدر پراکنده است 

پای تخته ایستادم و دارم زاویه متمم و مکمل درس میدم که یهو پاییز میشه

 با حال پریشون وسط موزه زمان ایستادم و به خیانتی که بهم شده فکر میکنم