ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
علاوه بر خرید نون و بیرون بردن زباله و کشتن مارمولک
میتونه نمونه آزمایش .... را برسونه آزمایشگاه
خاصیت های مکشوفه جدید حتما به این لیست اضافه میشه
همیشه از اینکه دو تا پسرمرد مذکر نر خر به خاطر من با هم درگیر بشن وحشت و نفرت داشتم و خیلی بهم برمیخورد
وقتی خودم میتونم تشخیص بدم با هر کسی چطور برخورد کنم بقیه غلط میکنند دخالت کنند
و قسمت خنده داره ماجرا اینه که هیچ کدوم از طرفین این درگیریها برام مهم نبودن و همیشه سوتفاهم بود
حالا کل کل الکی این دو تا مرتیکه مثلا با شخصیت زن و بچه دار حالمو بهم زده و داره عصبیم میکنه
ازهمه مسخره تر اینکه هیچکدومشون هیچ گ...ه...ی نیستن
خاک بر سرحسودتون
چطوری اینقدر خودخواهید؟
چرا اینقدر عجیبید؟
چرا میخواهید زن را با پول و زور اسیر کنید؟
چرا نمیفهمید اگه قلب یک زن را مالک باشید اون وقت اون زن حاضره جونش هم براتون بده
دو تا عکس فرستاد گفتم قشنگه بازم فرستادبعد آی دی تلگرامشو داد گفت اونجا راحت تر میشه حرف زد گفتم حرفی نداریم بزنیم برای تبادل عکس همین جا خوبه تلگرام لازم نیست
عکس بلیط سفرشو گذاشته خانمش کامنت داده عزیزم منتظرتم اینم نوشته فدات بشم
پسره داره تو اینستا زیر پست من مخ میزنه
سابقه اش دستمه و میدونم کافیه بهش بگی سلام
دختره متاهله و یه بچه داره ولی صفحه اش قفله و پسره نمیتونه ببینه
منتظرم ببینم کی به بهانه ارسال فیلم کارشون به تلگرام میکشه و صفحه منو خلوت کنند
قرار بود کارگر بیاد دیوارا را تمیز کنه دفعه اول که باهاش حرف زدم حس کردم انتظار نداشت اینقدر محترمانه حرف بزنم
"آقا سلیم کی میتونید تشریف بیارید اینجا و زحمت بکشید دیوارای ما را تمیز کنید"
با لهجه گفت پنج شنبه میام
چند ساعت بعد زنگ زده میگه سلام عزیزم! خوبی؟ میشه بیام خونه را ببینم
گفتم خونه نیستیم گفت تا شب کی هستید گفتم کلا خونه نیستیم
تلفن را قطع کردم رفتم نردبون را از پایین آوردم دستمال بستم سرم آب تایید درست کردم و دیوارها را خودم شستم که نیاز نباشه عزیزِ آقا سلیم سیاه گلیم باشم
چرا فکرم اینقدر پراکنده است
پای تخته ایستادم و دارم زاویه متمم و مکمل درس میدم که یهو پاییز میشه
با حال پریشون وسط موزه زمان ایستادم و به خیانتی که بهم شده فکر میکنم