دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

483

من همونم که یه روز

می خواستم دریا بشم

می خواستم بزرگترین

دریای دنیا بشم

گوگوش

482

دچار ذوق زدگی قبل از تولد شدم

481

کادو

اس ام اس

تلفن

فیس بوک

ایمیل

مسیج

هیچ کدوم

برای تولد

مهم نیست

این مهمه که یکی منو بوسید

480

گاهی حس می کنی

غمگین ترین آدم دنیایی،

اما یک تغییر کوچیک،
یا یک اتفاق
جوری حالت رو عوض می کنه

که همه چیز رو فراموش می کنی

479

باران که می‌بارد
باید آغوشی باشد
پنجره‌ی نیمه بازی
موسیقی باران
بوی خاک
سرمای هوا
گره‌ی کور دست‌ها و پاها
گرمای عریان عاشقی
صدای تپش قلب‌ها

478

پرواز

477

اون آسمان ابری

و هوای لطیف پاییزی

اون چند قدم

و چند قطره بارون

 دنیایی خاطره شد

476

اولین صبحانه

با هم

475

ببار ببار , ببار ببار ای آسمون

ای آسمون پر نشون

که تشنه هست فصل خزوووون

واران

474

هر چی خسته تر

بی خواب تر

473

با هر طبلی که می زنند

شیشه و دل من

می لرزه

472

گردو:نسل بابایی ادامه نداره

من:چرا؟

گردو:چون من دخترم

من:وا چه حرفا! چه فرقی می کنه

من:حالا شاید عموت پسر بیاره

گردو:شاید

من:تازه باباتم هنوز فرصت داره


471

از درونم همه ویرونم اما ظاهرم آباد

شهر خاموشان قلبم رو لبام پر فریاد 

ستار

470

ابرهای خسیس

469

اضطراب ندارم

468

تنها دلخوشیم

استاتوسهای خواهر بزرگه است

که تند تند بالا میاد

و من چراغ خاموش می خونم و

آروم می گیرم

که امشب تنها نیستم


467

نه میتونم بمونم

نه میتونم دل بکنم


466

دچار افسردگی قبل از تولد شدم

465

یه حفره بزرگ

گوشه دلم کنده شده


464

اضطراب

اشتیاق

آرامش

463

ما آویخته‌ها به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک‌زده خودمون رو

هامون

462

تا من حواس فاصله ها را پرت می کنم..............بیا

461

تو همان شقایق معروف سهرابی

تا تو هستی، زندگی باید کرد

460

خانم همسایه

به عاشورا تاسوعا اعتقاد داشته باشه

حداقل دو روز صدای ضربش را نشنویم

459

شروع دوباره ام ,ته کشید

از بس دوباره شروع کردم

458

گمون نکن تو دستات یه اسیرم

دیگه قلبمو از تو پس میگیرم

هایده

457

دلم ریز ریز شد

از این همه

خوشحالی و ناراحتی

456

آدم ها از پیری نمی میرند
زمانی می میرند

که از همه چیز خسته شوند

455

گاهی وقت ها دلت می خواهد با یکی مهربان باشی

دوستش بداری وَ برایش چای بریزی

گاهی وقت ها دلت می خواهد یکی را صدا کنی

بگویی سلام، می آیی قدم بزنیم؟

گاهی وقت ها دلت می خواهد یکی را ببینی

گاهی وقت ها...

آدم چه چیزهایِ ساده ای را ندارد

454

بعضی چیزا خنده داره

از بس که گریه داره

453

اولین پیشنهاد گوگل برای تکمیل کلمه ی نداشتن:

نداشتن خواستگار

452

عصر جمعه طلایی

451

واقعا باید کسی باشه؟

450

میگی اون موقع که هیچی نداشتیم چقدر دلمون خوش تر بود

میگم چون فکر می کردیم همه چی درست میشه

حالا باور کردیم دیگه هیچی درست نمیشه

449

می خوام کتابی

درباره معایب تک فرزندی بنویسم

و تقدیمش کنم به روح همه کسایی

که با حرفهای مفتشون

مغزمو ترکوندند

448

چند سال دیگه

بعد از اینکه

گوسفندها را فرستادم تو آغل

چوب دستی ام را  میزارم کنار

میرم سر حوض

دستام را میشورم

تو مهتابی, روی صندلی می شینم

و در لپ تاپ را باز می کنم 

میام تو وبلاگم

و می نویسم

امروز یک بره بدنیا اومد


447

در دلنشینی یک دیدار
فاصله ها فرو میریزند
تپش قلب ها
فریاد سکوت میشوند
و دستها
پلی برای روایت دو احساس
و چشم ها
روشنی فرداهای مجهول

446

یکی دیگه ازدواج کرده

نمیفهمم

من چرا اینقدر

ذوق میکنم

445

نفرت

سردرد میاره

444

94/4/4