جشنواره میراث فرهنگی:
مردم خیال
آناهید
نخل برداری تفت
سیاهان جنوب ایران فرهاد ورهرام
در جستجوی خانه خورشید
سینمای مستند باستان شناسی محمد رضا اصلانی
اهالی خیابان یک طرفه
برج رادکان
رازهای سرسورن
ملودی سنگ
همه چیز برای فروش
خیابان شاعر
اهواز قدیم
چغامیش
گوشه های اصفهان
ورس
فروغ کوچه بن بست
مرد مهربون فامیل هم رفت
آخرین بار که دیدمش چقدر از اینستاگرامم تعریف می کرد و میگفت عکسها را دوست داره
همیشه طول هفته وزن کم می کردم دورهمی آخر هفته جبران می شد این هفته که فقط نشستم فیلم دیدم و خوردم و یک کیلو هم اضافه دارم
خسته شدم از این همه درگیری ذهنی چاقی لاغری
دل درد و حالت تهوع دارم بلکه یه بار مسموم بشم بترسم دیگه آت آشغال نخورم
ولی اگه نصف شب حالم بد بشه نمی تونم از کسی کمک بخوام چون نمی تونم بگم چه کوفتی خوردم
شایدم علائم کروناست و ... به آرزوش رسید .همین سر شبی داشت خبر می داد که دختر عموم هم کرونا گرفته و فوری گفت فقط تو نگرفتی.
ای بدبخت من که کرونا نگرفتنم هم لج اینا را در میاره
فعلا آبلیمو خوردم و یه کاسه هم گذاشتم کنار تخت همینقدر دوراندیش!
<<کوآلاها 99% عمرشان در حال خوردن و خوابیدن هستند و 1% باقیمانده را نیز به دنبال جفت میگردند.اگرپس از مدت کوتاهی جفت پیدا نکنند برایشان اهمیتی ندارد و باز هم غذا میخورند و میخوابند >>
یه نقطه مشترک دیگه با کوالاها پیدا کردم
هر جوری فکر می کنم فعلا امکان کوچ سبز نیست ولی نقشه ای برای تابستون کشیدم که مامان بفهمه سر از تنم جدا می کنه ولی تصمیمم جدی بشه قطعا کار خودمو می کنم
مامان هم باید با یه واقعیتهایی کنار بیاد
میگه پدرم شهید شده هیچ وقت ندیدمش
یکی دیگه میگه منم هیچ وقت پدرم را ندیدم مادرم را ترک کرده
بهشون میگم برید گذشته های پدرتون را کشف کنید
خودم تا بیست و چند سالگی پدرم را داشتم ولی هر چی می گذره بیشتر نبودنش اذیتم می کنه
چقدر سوال بی جواب مونده برام و چند ساله که گذشته اش را جستجو می کنم جایی که بدنیا اومد ،بزرگ شد، کار کرد و اینجوری بهش نزدیکترم
همش منتظرم اهالی ساختمون بدون من برن بیرون تا به خلافم برسم و در حال حاضر هیچ خلافی به اندازه فست فود خوردن مزه نمیده
خودم خدای اطلاعات تغذیه سالم هستم پس حتما یه مرضی دارم که اینقدر میلم به این آت آشغالا می کشه و حوصله ندارم به دیگران توضیح بدم پس زنده باد آزادی و سفارش فلافل و هات داگ
میگه ببینمت میگم گریه کردم زشتم میگه فکر نمی کنی گنده شدی؟ میگم دلم برای پدرم تنگ شده؟ میگه با گریه آروم میشی؟ میگم آره
تو زندگیم دو تا مرد را خیلی دوست داشتم که الان هیچکدومشون را ندارم. میگه منم دوست داشته باش .میگم تو دوست عزیزمی که اینقدر راحت باهات دردل میکنم. حرفای خل خلکی میزنه حواسمو پرت کنه وسط گریه میخندم میرم رو پروفایل .. میبینم آنلاینه دوباره اشکام سرازیر میشه
می دونستم بی حوصلگی امروز به دلتنگی و گریه میرسه
خواستم بنویسم امروز هیچ کار مفیدی نکردم دیدم حداقل ۵ تا کار مفید تا این ساعت داشتم که برای یه روز بی حوصله همین هم خوبه
چرا توقعم از خودم زیاده؟
بعد مدتها با ذوق زیاد و بدون خست برای یک مرد هدیه خریدم و چه هدیه شیکی شد و بسیار از کرده ی خود دلشادم
با پولی که دو سال پیش می تونستم برم اروپا و مثلا به علت آینده نگری نرفتم الان سفر هرات بخارا هم نمی تونم برم
تنها خریت ی که خیلی به خاطرش پشیمونم
ازدواجت هم تبریک میگم
گوجه سبز که به آب بیفته یعنی بهار تمومه
یه کارایی را نمیشه تند تند انجام داد
مثل دوست داشتن ، نمیشه تند تند کسی را دوست داشت
و برعکسش نمیشه تند تند کسی را دوست نداشت
سیب ها به موقع می رسند،انگورها به موقع می رسند
محمد صالح علا
۲ بار مسواک زدم و اینقدر بیدار موندم که گرسنه شدم و خوراکی خوردم دیگه حوصله دفعه سوم ندارم چون احتمالا تا صبح بیدارم
این چه زندگیه برای خودم درست کردم
-خانم پدر بزرگم فوت کرده ما داریم میریم شهرستان کتاب چی ببرم با خودم؟
-خانم دایی مون فوت شده بهشت زهرا هستیم تا ساعت ۲ شاید برنگردیم
- خانم عمومون کرونا گرفت فوت شد ما رفته بودیم آزمایش بدیم
-خانم مادر بزرگم هم حالش خوب نیست ما فعلا نمی تونیم از شهرستان برگردیم اینجا نت ضعیفه
-خانم.....
امسال چه سال بدی بودبرای بچه ها
خودم کشفت کرده ام
تو با من می خندی
با من گریه می کنی
دردِ دلت را به من می گویی
دیوانه !
دلت برایِ من تنگ می شود
ضربان قلبت با من بالا می رود
با سکوتم، با صدایم
با حضورم، با غیبتم
*
تو مال مَنی
این بلاها را خودم سَرَت آورده ام
به من می گویی دوستت دارم
و دوست داری
آن را از زبان من
فقط من بشنوی
برای که می توانی خودت را لوس کنی؟
نازت را بخرد
و به تو دست نزند؟
چه کسی با یک کلمه
با یک نگاه
دلت را می ریزد؟
بعد خودش آن را جمع می کند و سَرِ جایش می گذارد؟
چه کسی احساساتت را تَر و خشک می کند؟
اشکت را درمی آورد
بعد پاک می کند؟
چه کسی پیش از آن که حرفت را شروع کنی
تا تَهِ آن را نَفَس می کشد؟
دیوانه!
*
من زحمتت را کشیده ام،تا بفهمی هنوز می توانی
شیطنت کنی، انتظار بِکِشی، تپش قلب بگیری، عاشق شوی
تو حق نداری خودت را از من و من را از خودت بگیری
تو حق نداری، " خودت " را از " خودت " بگیری
من شکایت می کنم از طرف هر دویمان
از تو..
به تو..
چه کسی قلب مرا آب و جارو می کند، دانه می پاشد
تا کلمات مثل کبوتر
از سَر و کولِ من بالا بروند؟
چه کسی همان بلاهایی را که من سَرِ تو آوردم
سَرِ من آورده؟
من مال توام
دیوانه!
*
زحمتم را کشیده ای
کشفم کرده ای ...
...
نترس
چند سوال می پرسم و می روم...
یک : چند سال پیرَت کرده اند؟
دو: چند سال جوانَت کرده ام ؟
سه : از دلت بپرس مال کیست؟
چهار: اگر جایِ خدا بودی، با ما چه می کردی؟
پنج: کجا برویم ؟
دستت را به من بده
افشین یداللهی
یکی دیگه شوهر کرده من به سختی افتادم
قبلا اگه این وقت شب تختم را باز می کردم و صدا می داد و خواهرم بیدار می شد فرداش یکمی غر می زد منم منت میذاشتم که اگه یه همسایه پر سر و صدا داشتی می خواستی چیکار کنی حالا یه صدای تخت را تحمل کن
ولی حالا مجبورم رعایت حال داماد را بکنم
بالاخره سال تحصیلی داره تموم میشه خیلی سخت شروع شد ولی هر چی رفتیم جلوتر راضی تر بودم چند تا مهارت جدید یاد گرفتم کلی چالش با خودم داشتم و تغییرات خوبی کردم مهمترینش بالا رفتن تمرکز بود.
نشانه ی خوب بودن اوضاع اینکه این چند ماه به ۲۱ روز نیاز نداشتم چون به صورت خودکار از وقتم استفاده مفید می کردم حالا بعضی وقتها هم اگه کم کاری بود از خستگی و فشار روانی بود
هنوزم ۲۱ روز را لازم ندارم ولی بهتره دوباره شروع کنم چون با تموم شدن کلاسها نظم زندگیم کمتر میشه پس پیشگیری بهتر از درمان است
میگه مشغول زبان و سایتم کی به نتیجه برسه و جواب بده
میگم کارای منم یه عمره که قراره جواب بده و داده چون برای من مسیر مهمتر بوده تا مقصد و از مسیر لذت بردم
هر دفعه که اومد تو زندگیم مثل بازی مار و پله رفتم تا خونه ۹۹ و اونجا نیشم زد و رسیدم به خونه ۲
همکلاسی قدیمی فامیل داماده و اسراری از جوونی هام و درگیری های من می دونه که همچنان دغدغه ی زندگیمه و مسخرگی زندگیم همینه
یعنی یک دور ۲۴ ساله زدم بازم سر خونه ی اولم
مامان می خواد زندگی و خاطرات هفتاد ساله اش را برای داماد تعریف می کنه داماد هم مودبانه گوش میده و مغز ما هم که برای بار هزارمه میشنوه دنگ دنگ می کنه
امروز حداقل سه تا آدم بالای چهل سال اون متن مسخره را استوری کردند تازه یکیشون شاکیه چرا بقیه جرات نمی کنند استوری کنند !
پیشی بیا منو بخور
هر چی به زندگیم نگاه می کنم می بینم عرضش خیلی بیشتر از طولش بوده حتی به غلط !
فقط به خاطر یک خریت در سه سال اخیر در یک مورد به خودم بدهکارم که بعد واکسن جبران می کنم
دقیقا با همونی که بهش نظر دارم بدترین چت دارم و ادبیاتم میشه مثل پیرزن ۸۰ ساله عهد قجر اون وقت با بقیه...
میگه برو فلان برنامه را ببین درباره زندگی بعد از مرگه و آدم هایی که از مرگ برگشتند
میگم چرا باید همچین برنامه ای را ببینم؟
میگه ببین تا بدونی بعد مرگ چه اتفاقاتی میفته
میگم الانم دارم بعد مرگ زندگی قبلیمو می بینم که خیلی هم خوبه بعدی هم پیش بیاداگه منم که بازم لذت میبرم پس هر شکلی می خواد باشه