از وقتی ماشین پدرم میپیچید تو جاده فولادشهر قلبم تند میزد میدونستم یه روز خوب و پر از بازی و شیطونی منتظرمه
اگه دسته جمعی بودیم که دیگه دنیا را بهم میدادن
فولادشهر زرین شهر باغبادران و زاینده رود عزیزم
چند سال بعد فولادشهر برام معنی دیگه ای پیدا کرد
شد شهر معشوق
و امروز بعد از 30 سال همون جاده و حسرت خاطرات کودکی و پدرم و عشقی که عمرم به خاطرش رفت
همسفر بودن با من لیاقت میخواد
از همه مردهایی که تو چشمم زل میزنند و گیج جوابمو میدن حالم بهم میخوره
امشب قبل خوابم به پلیکان باغ گلشن طبس فکر میکنم
جای صبح و غروب جمعه عوض میشه
وقت فنگشویی رسید
هیچ کس از گذشته حق نداره تو ذهنم بمونه
فعلا میرن تو ریسایکل بین مغزم
و بعد اگه آلزایمرگرفتم شیفت دیلیت میشن
هم حالم خیلی بده و از غصه دارم میمیرم هم فکر اینکه این حال بد به سلامتیم لطمه میزنه ناراحتم میکنه
موجود مسخره ای هستم خودم میدونم
چرا هر چی گریه میکنم حالم بهتر نمیشه
این غصه خیلی داره رو دلم بزرگی میکنه و نمیتونم با خودم کنار بیام
این دو هفته را به خودم فرصت میدم و اگه خوب نشدم میرم مشاوره
دیگه داره از خودم حالم بهم میخوره
ویران ترین جمعه
دلتنگی
تغییر درد داره
نون پنیر خیار گوجه که میخوری وسطش چای با قند بخور و دوباره یه لقمه دیگه بخور
خواهرم تو بچگی این ترکیب را بهم یاد داده و طعمش همیشه برام خوشمزه است
نگذار خورشید غروب کند و تو عصبانی باشی
مرد همسایه تو کوچه نشسته رو موتور
دختر کوچولوش از پشت آیفون داره شیرین زبونی میکنه
بابا جوابش میگه آره آره بابا
چقدر دلم بابا خواست
هنوز وضع روحی ام خوب نشده و همچنان از غذای گوشتی بدم میاد در حدی که حتی دلم نمیخواد بپزم
برای اولین بار به ارواح خاک پدرم قسم خوردم که یه کاری را نکنم
معنی این قسم را نمیدونم ولی چون به پدرم ربط داشت خیلی تاثیر داشت ومانعم شد
نمیدونم رو چه اساسی ولی مشخص شده بود که ما خواهر و برادریم
من از خوشحالی دیوونه شده بودم از فکر اینکه دیگه ازم دور نمیشی
با هم رفتیم تو یه پاساژ تو خرید بکنی
دستتم را دور دستت حلقه کرده بودم و صورتت را بوس میکردم
فامیل و دوست و آشنا را میدیدم و با ذوق تو رو بهشون معرفی میکردم
خواب خوبی بود حالم را خوب کرد
مردهای بدبخت بلاتکلیف
دوباره من ناراحتم و از گوشتخواری خودم حالم بهم میخوره
نمیفهمم این چه اخلاقیه گرفتم تا از نظر روحی حالم بد میشه دلم میخواد هر چی گوشت تو عمرم خوردم بالا بیارم
گریه میکنم ولی همچنان قوی هستم
یه سوییت کوچیک چند قدمی دریا
این چند روز تعطیلی خونه نشینی اذیتم کرد و حوصله ام خیلی سر رفت
ولی برام بسیار ارزش داشت
تو بعد از 10 سال مدرسه رفتن بالاخره یاد گرفتی درس بخونی
دیگه نمره امتحان فیزیکت هر چی بشه برام مهم نیست
این دفعه خواهرم درباره ضمن خدمت پیام بده خودم و گوشی را از پنجره پرت میکنم پایین
فردا تو مهمونی باید دختر خاله نکبتم را تحمل کنم
کاش لاغر تر شده بودم بیشتر حرصش در بیاد
اون دفعه که تو مهمونی هیچی نخورد دلم براش سوخت ولی این دفعه تا بتونم جلوش میخورم که حرصش در بیاد
من که فرداش با یوگا و پیاده روی همه را میسوزونم و اونه که ازخوردن و لاغری من دق میکنه
تا الان نشون دادم استعداد زیادی برای معتاد شدن دارم و البته همت زیادی هم برای ترک کردن
حداقل نوع مجازیش
پس جای نگرانی نداره
اصطلاحات معتادا را بلد نیستم ولی فکر کنم الان باید بگم دیگه خمار نیستم و واقعا دیگه کششی برای تلگرام ندارم و تا پیامی نیاد نمیخوام بازش کنم
در مورد آدمها هم فعلا تو حال" به جهنم "هستم
معذرت خواهی نکرد "به جهنم ,
پیام داد جواب ندادم "به جهنم"
تولدشو تبریک نگفتم "به جهنم"
نکنه تو حمله تروریستی مرده "به جهنم"
نکنه زندگیش خراب بشه" به جهنم"
نکنه دوباره از دست شوهرش افسرده شده"به جهنم"
جوک گذاشت هیچکی تو گروه تحویلش نگرفت"به جهنم"
خدایا این حالو ازم نگیر
اینکه بعد دی جی مجتبی میره رو دنگ شو و من هر دو را با یه حال گوش میدم و حتی یه یک دهم درجه هم شیب افکارم بالا پایین نمیشه نشون میده حالم چه جوریه
"مرا خود با تو چیزی در میان هست
اگر نه روی زیبا در جهان هست"
امروز تلگرام را باز گذاشتم و چه اشتباهی کردم
یکی از دوستام که هر روز صبح بخیر میفرسته چند روز پیش عکس پروفایلش را عوض کرده بود و پدر و مادرش را گذاشته. بودپریروز صادقانه بهش گفتم فراموشی دارم و یادم نمیاد پدرش در قید حیات هست یا نه
نتیجه این شد که هیچ جوابی نداد و دیروز هم صبح بخیر نفرستاد و فکر کردم اگه خدا بخواد برای همیشه ارتباط قطع شد ولی امروز فرستاد
خواهر جونمم که ظاهرا با یه تلفن قانع نشده و میخواد قهرو خیلی از دلم در بیاره از صبح داره درباره ضمن خدمت پیام میزاره
هی من میگم مرسی و تلگرامو میبندم و اون دوباره یه چیز دیگه میفرسته
میدونه من چقدر از ضمن خدمت متنفرم چرا بدترین راهو انتخاب کرده برای آشتی
چرا نمیتونم برای همیشه تلگرامو ترک کنم و تو غار تنهایی خودم خوش باشم
این چند روز نشستن تو خونه هم چاقم کرده هم کلافه
صبحی هدفون گذاشتم و یکمی حرکات موزون کردم ولی بعدش وا رفتم و خوابیدم
بدنم خیلی بیحال شده
دوباره میسازمت بدن
فقط صبر کن فردا بشه و این تعطیلات مسخره تموم بشه
الانم به حدی از پوچی رسیدم که میکس دی جی مجتبی را گذاشتم و شماعی زاده داره میخونه
"ما که دعوا نداریم با کسی هم کار نداریم"
یعنی خااااک....
چه اشتباهی کردم سیگاری نشدم چقدر لازمه