دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

آپارتمان ۱۹۶۰ 

دیگه بزرگترین آرزوم داشتن نوه است و دوست هم ندارم گردو ازدواج کنه و هنوز نتونستم این معما را برای خودم حل کنم

همساده شورتیمون اگه از این خونه بره افسردگی شورتی می گیرم از بس  شورتهاشو لب پنجره دیدم 

خب کثافت چرا همه باید شورت های ردیف شده تو رو ببینند 

رنگ های امروز سرخابی،قرمز،سبز همشون هم از این جینی پونزده تومنیا 

آدامس موزی هایی که ۲۵ مهر گم شده بود هفته پیش زیر مبل ها پیدا شد 

شلخته ام که این همه وقت زیر مبل را جارو نکردم؟

زن سعدی ام که فرصت نمی کنم به زندگی ام برسم؟

جوون عزیزم و حاضر نیستم کار سنگین بکنم؟

اصلا همش هستم مهم اینه خوشم با خودم

اسطوره صبر و تحمل در برابر غر غر و نازهای من

با هر عطسه گلویم پاره می شود 

بعد دو سال مقاومت و سه دوز واکسن تسلیم شدم