دلم روشنه
از استرس کارام این ساعت بیدار شدم
کارایی که با چند روز پیگیری تمومه ولی کو همت برای همون چند روز
قانون 5 ثانیه که هیچ هزار ثانیه هم اثر نمی کنه
21 روز را شروع می کنم و در این مدت باید همه ی کارام تموم شده باشه یعنی تا 18 شهریور
برای سال دیگه هم تصمیم جدی می گیرم
اینکه چند درصد این حرفام جدی میشه طبق عادت معلومه ولی حالا من تلاشمو می کنم
همه ی ما در ذهن خود لیستی از کارهایی داریم که میخواهیم هر روز انجام دهیم و فقط 5 ثانیه یا کمتر، زمان داریم تا ایده مان را تبدیل به واقعیت کنیم و آن کار را انجام دهیم، قبل از اینکه مغزمان سعی کند منصرف مان کند
مغز مان می گوید : او وقتی که می خواست آن لباس زیبا را بخرد و یا آن غذای خوشمزه را بخورد، لحظه ای تردید نکرد، اما حالا برای ورزش کردن تردید می کند، پس احتمالا مشکلی وجود دارد، و به همین صورت مغزتان سعی می کند تا از شما محافظت کند و راه های خیلی زیادی برای انجام این کار دارد که یکی از آن ها ایجاد شک و تردید است
هر گاه کاری به ذهنتان زد که باید شروعش کنید از پنج تا یک را بشمارید و دستبهکار شوید
این شمارش معکوس، باعث ایجاد اختلال در عادت تان می شود، و مغزتان نمی تواند بر روی کار دیگری غیر از شمردن، تمرکز کند و شما را منصرف کند
قانون 5 ثانیه
مل رابینز
دیشب برات درددل کردم از رنجی که کسی نمی دونه اینقدر جدی و بزرگه
گریه کردم و تو سکوت کردی اون لحظه از خودم متنفر شدم فکر کردم نباید می گفتم نباید تو رو درگیر غصه هام می کردم وقتی هیچ حس و تجربه ای درباره اش نداری
شب با همون حال بد خوابیدم و صبح غمگینتر بیدار شدم
ولی صبح که با عشق صدام کردی غم دنیا از دلم رفت
لحظات نفسگیر قبل از اعلام رتبه ها
فردا ظهر شما صبح ما
دیگه چی می خوام از این دنیا وقتی تو رو دارم
شکرت
اون تلاش های ریزی که می کنی که دوباره دلمو بدست بیاری همونا عاشقترم می کنه
بارها به این نتیجه رسیدم اینجا نوشتن معجزه می کنه
یه دوست بهم میگه اسکل و متوهم
یه جای فیلم پری بود علی مصفا پشت تلفن صداشو مثل خسرو شکیبایی کرده بود و با پری حرف می زد می گفت سلام عزیزم حالت چطوره
الان دلم می خواد یکی اونجوری باهام حرف بزنه
تا زنده ای زندگی کن اگر زندگی ات را به کمال دریابی وحشت مرگ از بین خواهد رفت
وقتی کسی به هنگام زندگی نمی کند نمی تواند به هنگام بمیرد
از خود بپرس آیا زندگی را به کمال دریافته ای؟
وقتی نیچه گریست
وقتی نیچه گریست
تو تاریکی نشستم و به بخت بلندم صلوات می فرستم!
تا زنده ای زندگی کن اگر زندگی ات را به کمال دریابی وحشت مرگ از بین خواهد رفت
وقتی کسی به هنگام زندگی نمی کند نمی تواند به هنگام بمیرد
از خود بپرس آیا زندگی را به کمال دریافته ای؟
وقتی نیچه گریست
من رویای عشقی را در سر می پروراندم که چیزی بیش از اشتیاق دو تن برای تصاحب یکدیگر بود ... من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جست و جوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید. شاید نباید آن را عشق نامید. شاید نام حقیقی آن دوستی است
وقتی نیچه گریست
می خوام برات بنویسم که بیخیال بیا به فاصله فکر نکنیم همه چی درست میشه که دستم تیر می کشه و فکر می کنم واقعا درست میشه؟
باید چیکار کنم؟