ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
امروز خیلی کار دارم و فرصت فکرکردن زیاد نیست
6:47
تا نیم ساعت پیش بیرون بودم و همش بدو بدو و حالم خوب بود تا اومدم خونه و تو اینستا یه عکس دیدم که شبیه یکی بود و یهو بغضم ترکید
خب دیگه این حال خودمو پذیرفتم و اینکه بعضی وقتا یادش بیفتم هیچ ایرادی نداره خیلی هم خوبه چون حالی که میشم با اینکه غم زیادی داره ولی خیلی قشنگه
13:13
درگیر کارام هستم و اوضاع خوبه
17:59
خیلی خسته ام و حالم بده در حدی که انگار تب دارم
این چند وقت از هر نظر و بیشتر از توانم روم فشار بود
خوبی حس و حالم جدیدم اینه که دیگه خیلی فکرمو مشغول نمیکنم که جواب این بدو بدو ها برمیگرده تو زندگیم و وقتی برنگشت کلی دلم بسوزه و آه و ناله
دیگه یاد گرفتم تا توان دارم تلاش کنم یا نتیجه میده یا نمیده و نداد چیکار میشه کرد این دنیا آشغاله دیگه
از سال دیگه یکمی میترسم
خستگی و کمبود وقت و کارای خودم و گردو و مشکلات دیگه ممکنه بپیچه بهم و ممکنه نتونم برای خودم و کارایی که دوست دارم وقت بزارم
چاره ای نیست باید باهاش کنار بیام
20:27
امشب کاری نکردم و خستگی در کردم یکمی سرحالترم
23:05