ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تو اینستاگرام می چرخیدم چشمم خورد به عکس سین
همون پسر بچه ی خوشگل که هم بازی بچگیام بود بعد نوجوون خوشتیپی شد و بعد با مادرفولادزره ازدواج کرد و بعد افتاد به دختر بازی و طلاق گرفت
همیشه زیر زیری ازهم خوشمون میومد ولی از ترس پسرای فامیل جرات نداشتیم صمیمی بشیم و حالا که هر دو آزادیم کاش یه راه ارتباطی باز بشه بینمون و با هم دوست بشیم و حتما بعدش رسوایی به بار میاد و همه میفهمن و شاید میم دست از سرم برداره
تنها راه نجاتم همینه