چیزی تا صبح فردا نمانده
ماییم و صد قصه نخوانده
باید از شهر تیره بگریزیم
باید با قصه ها در آمیزیم
پالت
ستاره زیبای سهیلی
آخر چرا دوری از ما خیلی
هردم که میدرخشی شبانه
من میشوم بی تاب و دیوانه
مرجان فرساد
بیا بار سفر بندیم از این دشت
زمستون باز توی این خونه برگشت
بیا تا قصه ها گویم برایت
که دوران جدایی دیر بگذشت
پالت
چه سینه سوز آه ها
که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب
اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای
نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم
شتاب در شتاب شد
هایده
از آن زمان که آرزو چونقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل سوال بی جواب شد
نرفته کام تشنه ای به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی چو نقشه ای بر آب شد
هایده
مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلمزیادت میشود هر دم
به سامانم نمیپرسینمیدانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشینمیدانی مگر دردم
مرصِّع خوانی محسن نامجو ,
دل خسته ام از اینجا
از آدمای دنیا
همین امروز و فردا
دل میزنم به دریا
دل میزنم به دریا
رنگ تو رو میپوشم
از عمق آبی عشق
چشم تو رو مینوشم
ابی
پشت یک کوه کوه می مونه
پشت یک مرد دل خسته یک زن
هی نگو مثل کوه محکم باش
کوه هم تکیه گاه میخواهد
عشق یعنی بدون تو رفتن
عشق یعنی هزار و یک افسوس
عشق یک جاده ی خطرناکه
جاده ای مثل جاده چالوس
تونل کندوان نگاه توئه
رضا یزدانی
من از اون آسمون آبی میخوام
من از اون شبهای مهتابی میخوام
دلم از خاطره های بد جدا
من از اون وقتهای بیتابی میخوام
سیمین غانم
بی تو باز پرنده ها به زیر بارون میشینن
کبوترا خسته میشن میان تو ایوون میشینن
آینه ها چشم منو یه حوض پر آب میبینن
گلهای قالی همه بهارو تو خواب میبینن
آشوبم آرامشم تویی
عشق مثل تو قصه ها نیست
حتی شبیه افسانه ها نیست
ما هم یه عمری گول قصه ها را خوردیم
واسه هرکی برامون تب نمیکرد مردیم
عشق همون چشمای خسته است
همون دستای سرد و پینه بسته است
عشق همون مهر مادری بود
تو طعم خوب یه ناهار سرسری بود
عشق دلیه که برات نگرونه
همون نگاه که شاید یادت نمونه
عشق لبخند یه دوست خوبه
عشق کتاب خوندن وقت غروبه
مرجان فرساد
بودنت هنوزمثل بارونه
تازه و خنک و ناز و آرومه
حتی الان از پشت این دیوارکه ساختم
تا دوستت نداشته باشم
مرجان فرساد
در بندر تهران
به غروبهای بی تو
به کشتی ها نفتکش ها
نگاه میکنم
موجها لبالب
پیش می آیند
تا میدان آزادی و باز میگردند
کاش مرغان مهرآباد مرا بر بال خود میبردند هرکجا
رها میکردند
در بندر تهران
بمرانی
من و تو و زمین
حضوری اتفاقی
خطوط خالی از خمیم و بی تلاقی
پر از شنیدنی ترین
ترانه هاییم
ببین اسیر این سکوت بد صداییم
چارتار