دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1808

مادربزرگ قبل ازدواج عمو کوچیکه میگفت عروسی ...را ببینم دیگه از زندگی هیچی نمیخوام و میمیرم 

بعد عروسی اولین نوه هم همین را گفت و همینطورنوبت به نوبت بعد عروسی بقیه نوه ها 

 بعد بدنیا اومدن نتیجه ها هم همین را میگفت

اگه 5 سال دیگه عمر میکرد عروسی نتیجه اش هم میدید 

حالا منم از زندگی بریدم احساس میکنم دیگه نمیخوام ادامه بدم فقط دلم میخواد تولد نوه ام را ببینم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد