دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1979

 یک کار کوجیک بانکی میرسه به عزیزم چشمات خیلی خوشگله بیا  بریم کوه!

هنوز تو تعجبم و نمیدونم فردا هنون کارمند اخمو و جدی را میبینم یا این پسر زبون باز مثلا عاشق 

دیگه هیچی سرجاش نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد