ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
روز دوم خیلی مشغول بودم
بعد از چند سال یه مشکل اداری مامان را حل کردم
شاگرد داشتم
بالای کمد را مرتب کردم
چند تا قبض دادم و کار بانکی انجام دادم
شب مامان به مناسب حل شدن اون مشکل شام داد
آخر شب یک داستان صوتی گوش دادم
و با یکی که بلاک کرده بودم آشتی کردم با کلی جر و بحث و متلک و هنوز مطمئن نیستم آشتی موندیم یا نه
و حالا امروز باید بیشتر کار کنم و اگه بتونم تا فردا خونه تکونی را تموم کنم دیگه میتونم با خیال راحت از اسفندم لذت ببرم
این پست کامل میشه
"برگرد عشقم تو بی من نمیتونی بمونی هنوز اونقدر تو رو میخوا م که نزارم دور بمونی"
روز سوم شادی