دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2377

21 روز چقدر لازمه ولی فعلا هیچ انگیزه ای ندارم مرده شور این زندگی هم ببرند به حهنم چاق میشم وقتم تلف میشه فکر منفی میکنم و هزار تا کوفت و زهرمار دیگه 

اصلا 21 روز بزارم برای بدبخت تر شدن تا برم ته ماجرا شاید شرم از سر این دنیا کنده شد 

دوست دارم ته ماجرا قاتل زنحیره ای بشم و برم تک تک آدمهایی که تو زندگیم بودن را ببندم به رگبار و خیالم راحت بشه 

درسته ترسو هستم و دل رحم ولی خدا را چه دیدی شاید به اون مرحله از خشم رسیدم

چقدر دری وری میگم

 بسه

خب هیچی روبراه نیست جز اینکه سلامتی دارم و پایی برای راه رفتن و قلبی برای شکستن و چشمی برای زار زدن و لبی برای غر زدن و شغلی برای جون کندن و سقفی بالا سرمه و نون و ماستی برای خوردن خلاصه به صورت کلی خوشبختم فقط این دل وامونده نمیدونم چه مرگشه که داره پر پر میزنه

 دلم براش می سوزه چقدر اذیتش کردم تیکه تیکه شده 

کاری نمیتونم براش بکنم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد