دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2369

چقدر امروز عجیب بود

از آدمها عشق گرفتم و نفرت 

و دلم نمیخواد درباره هیچ کدومش بنویسم چون هیچ اهمیتی ندارن

ولی تو 

 بالاخره طاقتم تموم شد و نوشتم و همچنان بی لطفی تو

تو شاید زندگی جاودانه ای برای خودت تصور میکنی ولی من نمیدونم چند روز یا ماه و سال زنده ام شاید به دقیقه نکشه 

و شاید همین یک بار فرصت دارم عاشقت باشم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد