دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2452

از دندونپزشکی که برمیگشتم یه غمی وجودمو گرفته بود 

دنبال دلیلش بودم

فکر کردم از هوای ابری بارونیه و تنهاییم تو این وضعیت و گوشیمم که شارژ تموم کرد و نتونستم اسنپ بگیرم و زیر این شرشر بارون خیس شدم و اون ماشین لعنتی سر چارراه تند رفت و آب پاشید سرتاپام و صورتم که با بی حسی کج و کوله شده و خستگی هفته که آخر هفته ها با درد دندونپزشکی تموم میشه و امشبی که تولدشه و بهش دسترسی ندارم و این خانم مسافر و آقای راننده تاکسی که همچنان علت بوگند تهران را لوله فاضلاب میدونند و منم با دهن کج و کوله نمیتونم حالیشون کنم ولی نه هیچ کدوم از اینا نیست 

پوله باباجان پول 

پول دندونپزشکیه که داغم کرده و تجربه ثابت کرده هیچی اندازه پول خوشحال و ناراحتم نمیکنه

اوکی پس بقیه غصه های عالم راحت باشید ادامه بدید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد