دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2708

یک ساعت گذشته که خیلیا خواب بودند من داشتم حساب کتاب میکردم و برنامه ریزی برای کارای این دو روزم و کارای هفته ام و کارای عیدم و کارای تابستونم و کارای سال آینده ام و کارای بعد مرگم و ....

کسی اینا را نمیبینه ولی فقط کافیه یه گهی بخورم 

بقیهشو حوصله ندارم بنویسم 

 برم به جنگ زندگی

همچنان" می دونی دل اسیره اسیره تا بمیره"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد