دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2711

_میومدیم تو محوطه سبز دور هتل پیک نیک 

همون هتلی که روبروی فولادشهر بود و الان بیمارستانه 

پدرم از شلوغی بدش میومد ولی جاهای خلوت دیگه ای هم بودند ولی نمیدونم چرا به اونجا علاقه داشت و من چقدر از اونجا بدم میومد و شاید اونجا دیدمت وقتی داشتی رو چمنها بازی میکردی و من بق کرده نشسته بودم رو حصیر و منتظر بودم لوبیا پلو مامانم دم بکشه

_یه پارکی بود نزدیک ذوب آهن فکر کنم بعد انقلاب ورود بهش آزاد شده بود یه دریاچه قشنگ داشت با یه تاب سفید 

ما دو بار رفتیم اونجا شاید تو هم بودی همون وقتی که پاهامو بالا گرفته بودم دمپایی لا انگشتیام در نیاد شاید داشتی کنار دریاچه می دویدی و به دختر بچه ای که روی تاب بود نگاه میکردی بلوزش بنفش یا آبی بود با گلهای ریز و  تنش هم  میخورد

یه بار رفته بودیم زرین شهر و برگشت اومدیم فولادشهر که پدرم یه چیزی را بده یا همکارش 

تو خونه سازمانی ها که یه طبقه بودند با دیوارای سیمانی یه پسره جنوبی بود تقریبا هم سنهای خواهرم 

تا حالا آدم به این سیاهی ندیده بودم و بهش زل زدم که خواهرم دعوام کرد که زشته اینقدر نگاه نکن

چند روز بعدش رفتیم فروشگاه ارتش اول خیابون ارتش یه سر سوئیچی گرفتم تلفن نارنجی  بود و تو  دلش باز میشد که بعدا تو دلش برچسب کپل و نارنجی مورسه موشها را چسبوندم 

همون روز همون پسر جنوبی را با مادرش دیدم که چادر عربی سر کرده بود و چقدر برام جالب بود دوباره دیدمش و  خواهرم همراهمون نبود ببیندش بعدا هم هر چی با ذوق براش تعریف کردم معلوم بود براش جالب نیست 

خلاصه اون پسره موضوع اصلی نیست و فولادشهر اومدنمون مهمه شاید تو همون کوچه تو داشتی فوتبال بازی میکردی 

_یه باروسطای عید  از گ... برگشتیم خونه و گل یخ های کنار زاینده رود باز شده بود خیابونا شلوغ بود و مردم لباس عید پوشیده در رفت و آمد بودند یهو دلم گرفت و حس کردم این چند روزکه اصفهان نبودیم یه چیزی را از دست دادم و شاید تو بودی کسی که اون سال بهار ندیدمش و چند سال بعد با خودش بهار آورد

_تکه یخ رفته بود تو قلبت و برات مهم نبود من دارم بدنیا میام 

نشسته بودی با تیکه های یخ قلعه درست میکردی 

اشکم ریخت رو صورتت و جودت گرم شد و یخ قلبت آب شد سرتو آوردی بالا و منو دیدی که دارم با چشم اشکی ازت دور میشم صدا کردی و گفتی میام پیشت 

اومدی ولی دوباره ملکه برفی پیدات کرد و  یخ زدی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد