ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
دوباره خوابیدم و دوباره از یه ماشین جا موندم و دوباره یه مرده دیدم پدر شوهر سابق و جالبه که فهمیدم چقدر دلم براش تنگ شده
چقدر منو دوست داشت و هوامو داشت جالبه تو خواب می دیدم تو یه کوچه ساکنیم و این پیرمرد نمیاد تو کوچه از ترس من و البته عذاب وجدان دارم نکنه به خاطر بد و بیراهی باشه که موقع عصبانیت از دست پسرش نثار اون مرده می کنم هرچند خیلی وقته این کارو نکردم و این فقط یه خواب بود و خیلی وقته اعتقاد ندارم مرده ها آگاهن و خیلی وقته هیچی دیگه برام مهم نیست ولی دلم براش تنگ شده و مرگش اندازه ی مرگ پدرم ناراحتم کرد