دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2750

باید گذشته را فراموش کرد و من جوری فراموش کردم که دیروز تو‌ محله ای که ۱۰ سال توش زندگی کرده بودم و هزاربارتو کوچه و میدوناش پیاده روی کرده بودم گم شدم و چند بار آدرس پرسیدم

 اینکه اسمها تو  چند سال اخیر عوض شده بی تاثیر نبود چون اون موقع اسمهای مسخره ی جدید را حفظ کرده بودم ولی دیگه یادم نمونده 

برای خودم خیلی عجیب نبود و فقط خوشحال بودم که ماسک دارم و آشنا ببینم نمی شناسن ولی برای گردو که تلفنی بهم آدرس می داد عجیب بود با تعجب می گفت مامان خیابون .... چه جوری نمی دونی کجاست و من می گفتم نمی دونم فقط می دونم الان تو کوچه ی ... اینا هستم بعد می گفت همونو بیا بالا و آخر کلافه شدم رفتم تو خیابون اصلی تا راهو پیدا کردم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد