ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
صبح بعد از پیامت استرس گرفتم ،فکر کردم نکنه دوباره مشکلی پیش بیاد و همه برنامه هامون بهم بریزه نکنه.... و بغضم ترکید
بقیه روز خودمو مشغول کردم تا دوباره فکر و خیال نیاد سراغم
کتاب خانه م کیارستمی را می خونم
خودش تهران بوده و همسرش لندن و از اینکه روزهای تعطیلشون یکی نبود ناراحت بوده و چقدر حسش را می فهمم
بارها غصه خوردم که تو تعطیلی و من سر کلاسم و نمیتونم باهات حرف بزنم
غروب های دلگیر جمعه دلم می خواد پیام بدم ولی تو مشغولی
نتونستیم لحظه ورود به ۲۰۲۰ و تحویل سال ۹۹ را با هم هماهنگ کنیم و خیلی لحظه های دیگه که مشترک نشد
اشکها می خواد دوباره بیاد
بخوابم