ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بهش میگم برای این هایلات یه متن بنویس میگه خودت بنویس من ادیت کنم میگم اگه می تونستم که منت تو رو نمی کشیدم می خنده میگم حتما بنویس که معرفی این فیلمها دلیل بر تاییدشون نیست میگه این قسمتشو من گردن می گیرم تو نترس و حرصمو در میاد که چرا نسل ما اینقدر محتاط و گاگوله متن را شاعرانه می نویسه و منظور اصلی هایلایت را نمیاره توش و من به خودم لعنت می فرستم که چرا دو خط متن را خودم ننوشتم و حالا چه جوری بهش بگم این خوب نیست که تو ذوقش نخوره و اصلا هایلایته اونقدرا هم مهم نیست و اصلا مردم نفهمن ما چه غلطی می خواهیم بکنیم چه اهمیتی داره و اصلا بهش بگم و بهش بر بخوره خب قراره با هم کار کنیم و حق داریم ایراد بگیریم و بعد یادم افتاد به دعوایی که سر اون استوریا داشتیم و پاک کردن استور یایی که گذاشته بود عصبانیتم به خاطر مقاله ی اون دختره هی می گفتم من نسبت به دوره ... اول تعصبی ندارم ولی این دختره غلط کرده درباره .... این حرفا را زده این مقاله سیاسیه و به معماری ربطی نداره و اونم می گفت الان عصبانی هستی اینجا منظورش از فاشیست اونی نیست که تو برداشت کردی و من در حالی که دستام می لرزید می گفتم من اصلا یه آدم عامی هستم و حرف شما ها را نمی فهمم و این مقاله را توهین می دونم به بخش بزرگی از تاریخ ایران اونم می گفت بذار آروم شدی حرف می زنیم و من هنوزم آروم نشدم و دیگه نمی ذارم تو پیجم اثری از اون دختره باشه و اصلا نمی دونم چرا من خود رای باید این مشارکت و همکاری را شروع می کردم