دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

3185

بیشتر از ده بار طرحم را بلند بلند برای خودم تعریف کردم و هر دفعه درهای جدید به رویم گشوده شد 

یاد روزایی افتادم که وسط بدبختیای جدایی و اثاث کشی باید می رفتم فیلم های سه دقیقه ای قلمچی می گرفتم

برای تمرین گردو را مجبور می کردم بشینه منو نگاه کنه تا مساله های فیزیک را براش توضیح بدم 

اصلا مهم نیست تو زندگی چقدر موفق بودم یا چقدر گند زدم همین که یکنواخت نگذشته بسی جای خرسندی است 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد