دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

بعضی ترکیب طعمها را خیلی دوست دارم مثلا ترکیب شیر و خرما هنوزم بهترینه با اینکه چند ساله دهن به شیر نزدم ولی  هوس می کنم
خوردن چای با قند وسط خوردن نون پنیر گوجه مزه ی لقمه ی بعد چای را هزار برابر می کنه 
دیگه هندوانه نمی گیرم چون از خوردن نون سنگک و پنیر و هندوانه واقعا سیر نمیشم و تا مرز ترکیدن میرم
و...
 حالا مدتیه ترکیب بادوم و بیسکوئیت hibye شده طعم دوست داشتنی جدید و چاق کننده

بدون مامان تنهاترین انسان روی زمینم 

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

در حالی که تو گروه فامیلی کلی جر و بحث سیاسی کردم و زدم تو پوز بعضیا تو خلوت خودم کلوچه می خورم و به واکسن کرونا  و قلب بی عشق و چراغ مطالعه گربه ای فکر می کنم 

یعنی تا آخر عمرم نمی تونم کسی را عاشقانه دوست بدارم؟

برای قلبی که بیشتر عمرش عاشق بوده چقدر دردناکه 

تازه الان یادم اومده نصف شب خواهرم و داماد از سفر برگشتن از پنجره دیدمشون و یادم اومد صبح تی وی روشن کردم والیبال دیدم ست اول را ایران برده بود دوباره خوابم برد دو باره بیدار شدم نتیجه را دیدم ولی یادم نیست دفعه بعد با صدای یه آخوند بیدار شدم والیبال تموم شده بوده این وسطا خواب پدر شوهر مادر شوهر سابق هم دیدم 

وقتی می خوابم مغزم از دایره ی گردون خارج میشه فقط این دست و پاهام یه حرکتایی میزنند

چرا به اون آدمی که عکس تیله هاشو گذاشته بود پیام نمیدم و بگم سعیده را برام پست بکنه 

چرا برای داشتن قدیمی ترین دوستم کنار خودم تلاشی نمی کنم 

دوستی که سنگ صبورمه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

 برای دلتنگی هایی که قبلا داشتم دلم تنگ شده

دوباره موسیقی متن زندگیم شده le moulin و این آرامش را دوست دارم 

فردا قراره خیلی تنها باشم همه رفتن این طرف و اون طرف و من موندم و یک جمعه ی کرونایی که خیلی جاها بسته است 

فکر می کنم با یه دوست قرار بذارم 

 می تونم برم خونه میم یاد خونه بهم ریخته اش میفتم عصبی میشم 

می تونم با سین شام برم بیرون ولی خاطره ی بیخود آخرین رستوران حالمو بهم میزنه یه کرم سبز وسط بشقاب سالاد یه کافه لاکچری 

خب به پ میگم بیاد اینجا یادم میفته دفعه پیش بی اجازه رفت سر یخچال و کابینتم و درسته از راحت بودنش خوشم اومد ولی می ترسم این دفعه کشوهامو زیر و رو کنه 

با الف برم پل طبیعت .نه .همش می خواد ناله کنه 

خودم تنهایی برم شربتخانه اون خونه قدیمی .نمیشه با میم قرار بود بریم و تنهایی برم قهرمون شدیدتر میشه 

یهو دلم تیر میکشه علائم پر پر شدنه اینکه حوصله هیچکس هم ندارم دلیلش همینه 

اگه فردا پر پر باشم دیگه ددر نمی خوام