دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دیگه بزرگترین آرزوم داشتن نوه است و دوست هم ندارم گردو ازدواج کنه و هنوز نتونستم این معما را برای خودم حل کنم

3156

میگم اگه خونه شلوغ پلوغ شد وسایلمونو برمی داریم و شب میریم خونه ف رو پشت بوم هم می خوابیم کلی کیف میده میگی خاله هم بیاد میگم  منو که میبینی اختیارم دست خودمه بقیه بدون شوهراشون نمی تونند بیان و تو دوباره به نکبت بودن ازدواج پی میبری  

3080

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2999

هفته ی پیش که اومدی افسرده و داغون بودم  تا نصفه های شب یرات دردل کردم و گریه کردم و صبح که بیدار شدم یه آدم دیگه بودم

این هفته که اومدی وسط ورزش کردن و بپر بپر بودم و اینقدر سرحال و پرانرژی حرف زدم که خسته ات کردم 

مرسی که هستی 

2823

یه پیام صوتی پخش می کنی صدای یه پسره میگه به مامانت بگو عرفان خیلی خیلی سلام رسوند ازچهره مامانت معلومه باهوشه 

می پرسم کی بود میگی عرفان ... میپرسم منو می گفت؟ میگی آره می پرسم منو از کجا دیده عکس من که تو پیجت نیست میگه تو هایلایتام بوده اون عکسی که اصفهان گرفته بودیم 

خون جلو چشمامو گرفته میگم دیگه با این پسره مخ زن زبون بازحرف نزن میگی نه مامان مدلش اینجوریه از من اصرار که عوضیه و از تو انکار و آخر نمی تونم قانعت کنم میگم بهش بگو مامانم میگه فضولی هوشم به تو نیومده تو غش می کنی از خنده ولی من واقعا عصبانی ام و یه غصه به غصه هام اضافه شد 

2647

عکس یکی از خونه های قاجاری که نزدیک بازاره  را فرستاده و میگه یادته و کلی می خندیم

دفعه اول  که رفتیم  عید بود با یه آدرس که از نت پیدا کرده بودیم رفتیم تو کوچه پس کوچه های خلوت ناصر خسرو این خونه هم که هیچ نشون و تابلویی نداشت وسطای کوچه بودیم تا ته کوچه هیچکس نبود خونه ها انگار انبار بودن و خالی از سکنه یهو از پشت سرمون صدای موتور اومد و ما از ترس شروع کردیم به دویدن

دفعه دوم رفتم و بالاخره در ورودی خونه را پیدا کردم ولی بسته بود

دفعه ی سوم دوباره عید بود در باز بود ما هم رفتیم داخل یه گروه هم در حال بازدید بودن و ما هم هیجانزده که عه چه خوب بالاخره بازدید از این خونه آزاد شد و تعجب کردم چرا بلیط نمی فروشند 

 کلی عکس از نمای بیرونی خونه و خودمون گرفتیم 

خواستیم بریم داخل یکی پرسید با گروه دانشجوها اومدید گفتم نه پرسید پس چطور اومدید داخل گفتم در باز بود و تازه فهمیدم ماجرا چیه

2629

بهت نگفتم ولی این نهایت خوشبختیه که اینقدر هم صحبت های خوبی شدیم برای هم

2595

ساعت ۴ صبح نودل درست می کنی می خوری با کلی سر وصدا البته قبلش که من از صدای در یخچال و باز شدن پوسته کیک  بیدار شدم اجازه گرفتی که نودل درست کنم سر و صداش اذیتت نمی کنه و منم خوابالو گفتم نه ولی واقعیت سر اینه که سر و صدا و بوی نودل دیوانم کرد

2479

شاید نرمال نباشه ولی  تو رو جوری تربیت کردم که دقیقا همین روزا بهترین دوستم باشی و بهم بگی چیکار کنم 

2578

جوراب پی پی جوراب بلنده 

یکی از کادوهای تولدم 

پاهامو تکون میدم و بهشون ذوق می کنم

هیچکس مثل تو جزییات مورد علاقه ام را  نمی دونه

2499

وقتی میری هم حرصم می گیره که چقدر گند زدی به خونه زندگی هم کلی دلم می گیره ازجای خالیت

دلم تنگ شده برای روزایی که از تو اون اتاق و از بالای تختت داد می زدی مامان وایسادی آب میدی؟


2491

به خاطر تو به اون زندگی کوفتی ادامه دادم که تهش به اینجا برسم

2480

بالاخره شد

2446

لحظات نفسگیر قبل از اعلام رتبه ها

2409

سخته خیلبی سخت

2405

نشستم به عقربه ی ثانیه شمار ساعت زل زده ام و فکر می کنم که هر ثانیه  سرنوشت گردو را تغییر میده

2390

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2371

بعضی وقتا دربرابر خواسته هات نه نمی گفتم و موکول می کردم به 18 سالگیت و چه زود به 18 رسیدیم

2370

18سالگیت مبارکم باشه

2358

اولین روز مدرسه ات کارم به بیمارستان و نوار قلب کشید 

امروزم موقع گرفتن کارنامه فشارم رفت بالا 

12 سال بازیگوشی تو و حرص خوردنای من بالاخره تموم شد

2414

_میای با هم بریم؟

_خودم میخواستم بگم میام ترسیدم دعوام کنی و بگی بمون خونه درستو بخون

_مامان جون مگه چند تا پنج شنبه سوم آبان 97 داریم با این هوای خوشگل پاییزی؟ درس چیه! بیا با هم بریم

2407

"_آخه اون ادم افسرده داغون چی داشت که تو عاشقش شدی؟"

خب بچه جون من الان بهت چی بگم؟

دعوات کنم که چرا اینقدر با مامانت راحتی؟ خودم خواستم اینجوری باشیم

بگم چرا توهین میکنی؟ واقعیتو داری میگی

بگم اشتباه نکردم و هنوز عاشقشم؟ بهم میخندی و دستم میندازی

یکمی زیر زبونی تایید میکنم یکمی توجیح و حرفو عوض میکنم


2377

وقتایی که گردو نیست از نظر خورد و خوراک در بهترین حالتم

یا خودمو با هله هوله سیر میکنم یا غذاهایی که خودم دوست دارم ولی گردو نه میپزم و در حجم زیاد میخورم 

مثل کشمش پلو با روغن حیوانی

دمپختک با سالاد شیرازی 

مرغ و پلو زیره 

یا نون پنیر با انواع میوه ها(طالبی, انگور, هندونه, خیار)

این قسمت تنهاییم خوش میگذره

2386

ازمدرسه زنگ زدی و گفتی حالت خوب نیست و ظهر بیام دنبالت

تو راه که میومدم فکر کردم دکتر نبرمت و به جاش کاری کنم که خوشحال بشی و روحیه ات خوب بشه 

وقتی از مدرسه اومدیم بیرون آبریزش بینی شدید داشتی و رنگ و روی پریده ولی خوشحال بودی که از امتحان زنگ آخر نجات پیدا کردی

بعد رفتیم رستوران و دو تا ساندویچ توپول خوردیم و کلی خندیدیم بعد نوبت خرید شد رفتیم پاساژ و یه مانتو خریدی و یه  کاکتوس کوچیک خوشگل 

موقعی که برگشتیم تو کوچه مامان را دیدی که از مسجد برمیگشت و بال در آوردی و دویدی سمتش 

خلاصه سرماخوردگی فراموش شد هرچند شب موقع درس خوندن دوباره یادت افتاد و اخمات رفت تو هم

2436

"اون روزایی که برات  سی دی مستر بین میزاشتم و غش غش میخندیدی چه خوب بود 

یادش بخیر 

اون موقع هم زندگیمون خوب نبود

 ولی  فکر میکردم بعدا همه چی درست میشه

 و الان مطمئن شدم هیچی درست نمیشه "

این مکالمه من و تو بود قبل خواب و زود چشمامو بستم که اشکم را نبینی و خوابم برد و بعد با اون خواب عجیب بیدار شدم 

به فال نیک میگیرم

2304

تب و گلو درد داری و من مادر مهربان شایدم عجیب غریب و بی مسئولیت بجای اینکه سوپ بدمزه درست کنم برات پیتزا و پاستا سفارش میدم

هیچ غذایی سرماخوردگی را بهتر و بدترنمیکنه ولی حال خوب تحمل بیماری را که راحت میکنه 

2230

قاضدکی که پیدا کرده بودی را گرفتی تو دستت و گفتی مامان بیا آرزو کنیم 

چشماتو بستی تا آرزو کنی و من آرزو کردم که به آرزویت برسی

دستاتو باز کردی و قاصدک را رها کردی

2154

شاید حرف زدن درباره پل آهنی جلفا و کاشی های کاخ نیاوران اولویت اول تو نباشه ولی همین که  بهترین دوستمی  و می تونم باهات حرف بزنم خوشبخترینم

مرسی که هستی

2117

بعد رفتن گردو و گریه های شبانه ام نفهمیدم کی خوابیدم 

صبح با صدای ساعت بیدار شدم 

یادم رفته بود ساعتی که برای مدرسه رفتن گردو گذاشنه بودم را خاموش کنم

رفتم تلگرام ببینم گردو پیامم را خونده یا نه که همون موقع بهم اس ام اس داد 

بوی نون سنگک تازه از پنجره میاد دلم صبحونه میخواد و یادم میفته پنیر تموم شده لباس میپوشم و میرم پنیر و خامه و نون تازه میگیرم

نور خورشید از پشت درخت توت قدیمی کوچه میخوره تو چشمم 

و سرحالم میکنه 

دلم میخواد تو هوای خنک صبح برم پیاده روی ولی همراه خودم گوشی نیاوردم و گردو قراره بهم زنگ بزنه 

دیشب بیشتر برای  آینده و تنهایی خودم اشک ریختم

نمیخوام مثل مامانم خونه نشین و افسرده باشم 

پس باید خودم را آماده کنم برای سرحال زندگی کردن حتی. درتنهایی

2115

تو هم دلتنگ شدی

2083

با این زندگی که میکنیم مگه چند بارشانس دیدن خوشه پروین را خواهیم داشت 

درسته که تمام تنمون را پشه خورده و 2 روزه مشغول خاروندن خودمونیم ولی ارزشش را داشت

2039

این چند روز تعطیلی خونه نشینی  اذیتم کرد و حوصله ام خیلی سر رفت 

ولی برام بسیار ارزش داشت 

 تو بعد از 10 سال مدرسه رفتن بالاخره یاد گرفتی درس بخونی

دیگه نمره امتحان فیزیکت هر چی بشه برام مهم نیست 

1918

وقتی به جای عکس پدرخودت عکس پدر منو میزاری و درد منو بیشتر میکنی

1900

مرسی که هستی

1816

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1796

منو ببخش

1735

فصل جدید قصه زندگیمو برات تعریف میکنم.

بدون هیچ قضاوتی گوش میدی و اظهار نظر میکنی 

یکمی سر به سرم میزاری و میخندم ولی اشکو تو چشام میبینی و جدی میشی 

راهنماییم میکنی 

خودمو نقد میکنم ولی تو بهم حق میدی 

وقتی از سرنوشتم گلایه میکنم درکم میکنی و همین که یکی حسمو میفهمه آرومم میکنه


1699

تلفن را پرت میکنم 

با عصبانیت میگم من باهاش کاری ندارم دیگه گوشی را به من نده 

هیچی نمیگی و میری 

چند دقیقه بعد صدات میکنم 

-گردو کجایی

-میخوام نمازمو بخونم

1691

"زیر و رو بشه دنیا 

من دوستت دارم

هر کس دلبری اگه داره من تو رو دارم"

سوژه جدیدمون برای خنده

عشقم من تو رو نداشتم چیکار میکردم


1644

عاشقتم