18 سال پیش آخرین نه را بهش گفتم
تمام این سالها
زندگی نشد اونی که باید باشه
حالا دوباره مقابل هم قرار گرفتیم
از تنهاییهاش میگه
از پسر 16 ساله اش
از آروزهایی که براش داره
از حرفهایی که براش گفته
از خاطرات کودکیمون
از سفرش به شهر کودکی ام
از حیاط کودکی
انگار
اومده برای بهم زدن آرامش نداشته ام
برای کشف کردنم
برای فهمیدن تلخی زندگی ام
برای جواب چرای همه این سالها
ولی نیست
تو فیس بوک بهت سلام می کنه
هول شدی
از عکس العمل من می ترسی
اینکه بشناسمش
دختری که چند سال پیش به خاطر عکسش تو کامپیوترت,دعوا کردیم
نمی دونی که من خیلی خوب می شناسمش
خیلی خوب می دونم هنوز هم هست
گردو میگه اه اه چه ریختی داره
حالم بهم خورد
تو میگی من جای باباشم
من میگم کار ما از این حرفا گذشته
و می خندماول مهر که شد کلی توپ و تشر زدم که
اینترنت فقط آخر هفته ها
فیص بوق تعطیل
و ...
تو این ده روز دوبار اینترنت را شارژ کردم
از بس این کلاس ششمی بیکاره
خاطرات تو رو چه خوب چه بد حک می کنم
توی تنهایی هام فقط به تو فکر می کنم
با تو می مونم واسه همیشه
سون باند
که پاییزت را بهاری کنه
خوابیدن روی مبل
استراحت ذخیره می کنم
دوباره جوراب و مقنعه
وقتی می خواهیم جای خوبی بریم
من:گردو بیدار شو
تو:چرا
من:می خواهیم بریم
تو:آخ جون
دستشویی
مسواک
دست و صورت
لباس
مو
5 دقیقه بعد
تو: من حاضرم
وقتی می خواهیم بریم مدرسه
من:گردو بیدار شو
تو:چرا
من: دارم میرم
تو:باشه
من:پاشو خواب می مونی
تو:5 دقیقه دیگه
من:پاشو کیفتو حاضر نکردیا
تو:2 دقیقه دیگه
من:سرویسم رفت پاشو
تو:باشه چرا داد می زنی
من:پاشو تو رو خدا
آخرین سفر
تو اف بودم
و بی هیچ نیت بدی
تو صفحه یکی از دخترای طلاق گرفته فامیل
فضولی می کردم
نفهمیدم چطور شد
رو درخواست دوستی کلیک کردم
فوری کنسل کردم
ولی برام سوال بود که نوتیفیکیشن میندازه یا نه
دیشب وقتی دوباره رفتم تو صفحه اش
و دیدم پروفایلش را منفجر کرده
جوری که حتی عکس پروفایل و کاور را هم پاک کرده
جواب سوالم را گرفتم!
کنده شدن ناخن کوچیکه پا
برنامه ریزیِ غیر عملی می کنم
روزهای آخر شهریور
خانه تکانی لپ تاپ
از خیابان صدای بوق بوق ماشین عروس میاد
هوس عروسی می کنم
صدا نزدیک می شه
و بعد صدای موسیقی
و جیغ و هلهله
از خانه همسایه
بهتر از این نمیشه
خانه تکانی پاییزی
دلم
یک مزرعه می خواهد
یک تو
یک من
و گندم زاری طلایی رنگ
که هوایش آکنده با عطر نفس های تو باشد
بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای
بیشتر افسوس می خوری
تا بابت کارهایی که کرده ای
شاید مارک تواین
مدتهاست حلقه دست نمی کنم
از وقتی که دیدم نه برای تو اهمیت داره نه برای دیگران
تو اعتراضی نداری
شاید هم متوجه نشدی
می خوام تو دنیای مجازی هم از تاهل در بیام
بازم به همون دلیل