دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

366

-چرا صدات گرفته

-نه

-چرا چی شده

-چیزی نشده

-صدات قطع و وصل میشه

-میگم چیزی نشده

-نه جدی بگو چی شده

-دلم تنگ شده

-چی

-یکمی دلتنگ شدم

-هان ,باشه دستت درد نکنه

365

یه روزایی خیلی گندن

مثل امروز

364

گردو:مامان فیلم عروسی شما هم مثل فیلم عروسی خاله زهرا بود؟

من:یعنی چه جوری؟

گردو:این که چند تا عکس ها را با هم ادیت می کنند و بقیه چیزا

من:آره

گردو:واقعا؟

من:وااا مگه چند سال گذشته!

گردو:پس چرا سی دی نیست

من:اون موقع  سالای آخر عمر ویدئو بود

گردو:اون موقع پاورپوئینت بود؟

من:آره

گردو:پاور پوئینتِ چند بود؟

من:شب بخیر

گردو:مامان چرا از بچگی من عکس تو کامپیوتر نیست

من:این همه عکس داری

گردو:نه,از اون موقع که بدنیا اومده بودم

من:خب اون موقع گوشی دوربین دار و دوربین دیجیتال نبود

با دوربین معمولی عکس می گرفتیم و چاپ می کردیم

گردو:!!

من:فیلم می خریدیم میزاشتیم تو دوربین عکس 24 تا یا 36 تا عکس می گرفتیم کلی پول چاپ می دادیم و عکسها را می گرفتیم, تازه نصف عکسها هم خراب بود

گردو:یعنی چی

من:شب بخیر

363

گردو:مامان دقت کردی این همه عروسی رفتیم تا حالا خونه هیچ عروسی تو کوچه بن بست نبوده؟

من:مال ما بود

362

امشب اینقدر دوست دارم یکی بهم شب بخیر بگه

361

من اینجا

تو اونجا

هر دو یه جا

به این می گن

مدیتیشن

360

نمی تونم سکوت کنم

ذهنم تو را فریاد می زنه

359

طوفان حریف من نیست

وقتی تو ناخدایی

گوگوش

358

چی می تونه منو امشب آروم کنه جز خیال تو 

357

وقتی که باید می بود,نبود

بود, وقتی که نباید می بود


356

آرامش گرفتم

و لبخندم هنوز رو لبم مونده

355

هر نتی که از عشق سخن بگوید زیباست ،
حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد ،
یا ،
زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست ...

گروس عبدالملکیان

354

این روزا

شنیدن خبر طلاق

از خبر ازدواج 

عادی تر شده

353

آبگوشت تو دیگچه مسی داره می پزه

چای سبز تو فنجان داره خنک می شه

خرما تو پیاله سفالی منتظر خورده شدن

ابی داره می خونه

"خانه ام گلخانه سرد است رنگ وبوی تازه میخواهم"

نخ و قلاب تو دستم

یه نگاهم به مانیتور

یه نگاه به گل بافته شده تو دستم

"من برای زنده بودن  جستجوی  تازه  می خواهم"


352

برای چند روز هم که شده

چوپان می شدم

351

عشق را ای کاش زبان سخن بود

سهیل نفیسی

350

هوا بوی پاییز گرفته

349

بعد از مدتها ننوشتن دوباره نوشتن کار سختیه 

348

خیلی دور خیلی نزدیک

347

روزهای بلاتکلیف شهریور

346

کم هستند

کسایی که وقتی اسمت را میگن لذت می بری

و با تمام وجود در جوابشون دوست داری بگی

جانم


345

دل من هواتو داره

دیگه طاقت نمیاره

شادمهر

343

توی رابطه همون قدر که مهمه وقتی نیازتون دارند باشید

مهمه وقتی طرفتون نیاز به تنهایی داره

نباشید

همیشه بودن

عین خودخواهیه

342

در انتهای بن بست

یکی راه رفته را باز می گردد

یکی به دنبال دری یا گذر باریکی

ولی من نشسته ام

و با دیوار رفاقت می کنم

341

نه ایمیل داره

نه فیس بوک

نه اصلا کامپیوتر و سوادش

فقط یک خواستگار خارج نشین داره

که خواسته مجازی بیشتر باهاش آشنا بشه

من باید فعلا براش ایمیل درست کنم

و فیس بوک

از کارهای شادمانی بدم میاد

حتی در همین حدش


340

می ترسم از

تکرار

کابوس شب جدایی

339

ای همه آرامشم از تو

پریشانت نبینم

ستار

338

بی ارداگی خودم را با مصلحت خدا توجیه می کنم

337

افطارهای بی روزه

336

به دغدغه ها و سرگرمی هام,تابستونی که تو همین سن و سال تو بودم فکر می کنم

سنگ یه قل دو قل خوب

دوچرخه ای که برام کوچیک شده بود

بتونم بیشتر از دختر همسایه حلقه هولاهوپ بزنم

میوه از ج تو بازی اسم فامیل

واکمن قرمز پسر عمو

دل دیوونه ای دل

هر جوری هست باید تا بالای درخت بادام باغچه مادر بزرگ برم

کفش قرمز پاشنه فلزی

موهامو کرنلی بزنم یا آلمانی

علی کوچولو این مرد کوچک

تنهایی سوار اسب بشم

وای الان بابا می گه بیا یکمی زبان کار کنیم

خواهر بزرگه کتاب امشب دختری می میرد را کجا قایم می کنه



و دغدغه های تو 

ورزن جدید بازی سیمز را برام بخر

امشب می خوام این اهنگ مارون فایو را دانلود کنم

سارا 5 تا وبلاگ داره و من 4 تا

مامان میشه من تو سایت...... ها عضو بشم؟

فکر می کنی حسین چند سالش باشه؟

امروز تو بسکتبال 2 تا گل زدم

برای عروسی برام ناخن مصنوعی می خری؟

بیا ببین موس وبلاگم را کیتی کردم

اس ام اس نازنین را خوندی؟

سی دی براتز منو ندیدی؟

حوصله ندارم بیام خونه مامانی

تو نسخه انگلیسی پاندا,جک بلک جای پو حرف می زنه

به خاله گفتم ماداگاسکار 3 را دانلود کنه

چرا گروه آرین کنسرت نمیزارند

من تنگه واشی نمیام

برام همستر بخرید

منو مسابقه رقص ببرید

گوشی ام را می برم با دوچرخه سواری آهنگ هم گوش بدم 

نسخه دوبله شده اش را نمی خوام کلی ازش زدند

و ....

335

یک پدر ایرانی

هیچ وقت نمی تونه 

مسابقه شنا یا بسکتبال دخترش را ببینه

334

دل تنگ میشم

حتی

برای کسانی

که 

رنجوندنم

333

اتفاقِ هرگز نیفتاده

و تاریخ گذشته

را تو خوابم می بینم

شاید توهم بوده

یا خیال بیهوده

شاید در دنیایی دیگر

332

یکی وبلاگ آپدیت می کنه

یکی حلقه هولاهوپ می زنه

یکی خر و پف می کنه

نصف شب تابستانی


331

تو تهران

فقط یک روز

جای آدمها و درختها

عوض می شد 

330

خوابیدن در خانه مادر بزرگ

و

فکر کردن

به معصومیت از دست رفته

329

زندگی بدون اعداد و ارقام یعنی بهشت 

328

شنیدن جمله

"درست از خیابان رد شو "

چه مسئولیت سنگینی

با خودش میاره

327

بودنت تنها بهانه بودنم


326

گره های کور

این طناب پوسیده

باز می شدند