دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

336

به دغدغه ها و سرگرمی هام,تابستونی که تو همین سن و سال تو بودم فکر می کنم

سنگ یه قل دو قل خوب

دوچرخه ای که برام کوچیک شده بود

بتونم بیشتر از دختر همسایه حلقه هولاهوپ بزنم

میوه از ج تو بازی اسم فامیل

واکمن قرمز پسر عمو

دل دیوونه ای دل

هر جوری هست باید تا بالای درخت بادام باغچه مادر بزرگ برم

کفش قرمز پاشنه فلزی

موهامو کرنلی بزنم یا آلمانی

علی کوچولو این مرد کوچک

تنهایی سوار اسب بشم

وای الان بابا می گه بیا یکمی زبان کار کنیم

خواهر بزرگه کتاب امشب دختری می میرد را کجا قایم می کنه



و دغدغه های تو 

ورزن جدید بازی سیمز را برام بخر

امشب می خوام این اهنگ مارون فایو را دانلود کنم

سارا 5 تا وبلاگ داره و من 4 تا

مامان میشه من تو سایت...... ها عضو بشم؟

فکر می کنی حسین چند سالش باشه؟

امروز تو بسکتبال 2 تا گل زدم

برای عروسی برام ناخن مصنوعی می خری؟

بیا ببین موس وبلاگم را کیتی کردم

اس ام اس نازنین را خوندی؟

سی دی براتز منو ندیدی؟

حوصله ندارم بیام خونه مامانی

تو نسخه انگلیسی پاندا,جک بلک جای پو حرف می زنه

به خاله گفتم ماداگاسکار 3 را دانلود کنه

چرا گروه آرین کنسرت نمیزارند

من تنگه واشی نمیام

برام همستر بخرید

منو مسابقه رقص ببرید

گوشی ام را می برم با دوچرخه سواری آهنگ هم گوش بدم 

نسخه دوبله شده اش را نمی خوام کلی ازش زدند

و ....

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

اون بخش اول چه نوستالوژی عمیقی داشت دلم برای کودکیم گرفت بدجوری
واقعا چه خوب یادته همه اینارو
منم مدتی به کودکی فکر می کنم
چقدر فاصله نسل ها زیاد شده واقعا فاصله ما هم با پدر و مادرمون اینقدر بود؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد