دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

به پایان آمد این دفتر

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد باقر شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:31 ق.ظ http://zaba.blogfa.com

سلام.خیلی دیر.مدت هاست،مدت هاست پست های شما را می خوانمو گاهی چند بار.برای خودم.برای اینکه.حالم خوب شود.چند بار میخوانم مثل کتاب هایی که دوست دارم.یا چای که دوباره اش هم میچسبد.حوصله ی خودم سمت نوشتن نیست.مدت هاست.و باز مثه هاست که خواسته ام برای تشکر چیزی بنویسم.برای نوشتن خوب تان.و خواندن رایگان ما آدم های دیگر.نشده.نشد.حالا دیدم جمله ای را.شاید تنها پستی بوده برای دفتری که حکایتش سر آمده،که هیچ.گفتم. نکند حکایت اش وبلاگ تان باشد و نبودن نوشته هایتان و خواندنی های ما.گفتم بگویمت اگر راست کارتان بود،بنویسید لطفا،بنویسید حتما.عزت مستدام.
محمد باقر

سلام
دوست عزیز ممنونم از لطفی که به نوشته های من دارید
فصل جدیدی در زندگیم ورق خورده که با حال و احوال این وبلاگ همخوانی ندارد
این وبلاگ فعلا و شاید برای همیشه بسته شد
شاد باشید

کوکر پنج‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 08:18 ب.ظ

:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد