دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1105

ترین های زندگی

تهوع آورمیشه

1104

علی میدونم لبخند مهربونت روی صورتت مونده

چرا اینقدر دیر سراغتو گرفتم

هر چی می گذره بیشتر داغدارت میشم

پسر خیلی زود بود

خیلی

1103

برای سادات خانم

و سرک کشیدنش

از پشت پنجره

تنگ شده

1102

دیگه هیچی راضیم نمیکنه

1101

تو خلوت با هم اشک ریختیم 

برای تمام رنجها، 

برای این بلاتکلیفی،

برای این درد بی پایان، 

مادرم پیر من شد 

1100

حالم از این دنیا بهم میخوره 

1099

مردم z زیاد میزنند

تو باور نکن

1098

به یاد

ساده ترین,

سالم ترین,

باهوش ترین

آدمی که می شناختم

1097

آدمها گریه میکنند ، نه به این خاطر که ضعیف هستند 

 به خاطر اینکه مدت زمان زیادی ، قوی بودند

1096

میگفت آدم نباید به هر چی که 

دوست داره برسه 

کاش میدونستم هنوزم 

به حرفش اعتقاد داره یا نه

کاش به خوابم میومد

1095

آسمون خاکستری دلم میباره

برای خودم

برای تو 

 

1094

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1093

نگفتم چی میخوام ازت بشنوم

گفتی اونی که باید میگفتی

 ساده،بی مقدمه و دلنشین