دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1302

در بدترین حالت انتظار و عصبانیت 

یه نصفه موزخوردم

پو بازی کردم

فحش دادم

5 بار زنگ زدم

یه گزخوردم

دو تا شیشه آب خوردم

5 بار دستشویی رفتم

یه شلیل خوردم

سه بار رژ زدم

به سفرهای نرفته فکرکردم

لباسامو عوض کردم

چند تا گیلاس خوردم

اینستامو زیر و رو کردم

کلیپ عروسی دیدم

فهمیدم هنوز لباس عروس پوشیدن 

آرزوی دختراس

پیامهای واتساپو پاک کردم

عکس لندکروز رو سرچ کردم

بقیه موزمو خوردم

پیام عصبانی فرستادم

ناهارمو خوردم

شونصدتا اس ام اس مزخرفی که امروز اومد 

و هی دلم ریختو پاک کردم

یه عالمه سس روی سالاد ریختم

دوغ و گوشفیل خوردم

همه چیو قطع کردم و خوابیدم

با صدای میخ کوبیدن همسایه بیدار شدم

عکس یونس غزالی دیدم

تلفن دوستمو نصفه گذاشتم 

و دیگه بهش زنگ نزدم

به آنتالیا فکر کردم

گوگوش گوش کردم

به کفشای گل گلیم فکرکردم

ذوق کردم

1301

وقتی به یکی زیادی تو زندگیت اهمیت بدی،

اهمیتت را توی زندگیش از دست میدی،
به همین راحتی

1300

1300 مین شات این زندگی,

قاصدکی را باد می برد 

و پرنده ای تنها,

زیبا ترین آوازها را زمزمه میکند

روزگرم و گیج تابستونی

1299

"هزار آفتاب خندان در خرام توست"

چه زود پائیز شد

1298

نه حرفی

نه گلایه ای

1297

پچ09جمگِ.کنح87ختو داه65علذربف43قیزطسث21صشظ 

1296

دستم از دستت رها شد

و خودم را به طوفان سپردم

1295

تیله هایی به رنگ دریای بالتیک

1294

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی 

اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی


1293

زلال ترین رودهای جهان

در وجودت جاریست

1292

خوشحالم در این دنیای شلوغ پیدات کردم

1291

چرا یهو یخ زدم,

خودمم نمیفهمم

1290

بدنیا اومدی و دنیام شدی

1289

"با مامانم رفتیم کادوی تولدمو بگیریم

قبلش رفتیم سینما  

مامانم حس خود هنرمند پنداری داشت

و به فیلمای مزخرف علاقه ی عجیبی نشون میداد

تو سینما هیچ کس تکون نمی خورد و

انگار حتی نفس نمیکشیدند

همه حواس من به پاستیل توی کیفم بود

اون موقع ها پلاستیک بی صدا تولید نشده بود"


میدونم اینجوری تعریف میکنی

1289

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1288

دوست دارم نه یه کلمه بیشتر نه یه کلمه کمتر

1287

که بداخلاقیاتو بزاره به حساب خل و چل بازیت

1286

16 سال پیش

16 سال بعد

1285

یه چیزایی رفت

یه چیزایی اومد

چه اهمیتی داره 

1284

پست 444


1283

نزار منطقی بشیم

بزار این دیوونگی نجاتمون بده

بزار شعله ور بمونه این آتش

1282

فقط ما میفهمیم وفاداری یعنی چی

1281

تو از خودت میگی و اشکای من سرازیر میشه

برای خودم 

برای تو

برای این رنج

1280

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1279

چه قبایی برای تنم بریدی

1278

منو از این خیابون رد کن

1277

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1276

بمب انرژی 

1276

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

سهراب

1275

-بلندترین روز سال چطور بود

-عالی


1274

معجزه ی بازار را باور کردم

1273

ذوق مرگ شدم

1272

یه وقتایی ناز کردن لازمه

که ببینم چقدر میخوای

1271

باید تو هیاهوی این شهر گم شد

1171

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.