در بدترین حالت انتظار و عصبانیت
یه نصفه موزخوردم
پو بازی کردم
فحش دادم
5 بار زنگ زدم
یه گزخوردم
دو تا شیشه آب خوردم
5 بار دستشویی رفتم
یه شلیل خوردم
سه بار رژ زدم
به سفرهای نرفته فکرکردم
لباسامو عوض کردم
چند تا گیلاس خوردم
اینستامو زیر و رو کردم
کلیپ عروسی دیدم
فهمیدم هنوز لباس عروس پوشیدن
آرزوی دختراس
پیامهای واتساپو پاک کردم
عکس لندکروز رو سرچ کردم
بقیه موزمو خوردم
پیام عصبانی فرستادم
ناهارمو خوردم
شونصدتا اس ام اس مزخرفی که امروز اومد
و هی دلم ریختو پاک کردم
یه عالمه سس روی سالاد ریختم
دوغ و گوشفیل خوردم
همه چیو قطع کردم و خوابیدم
با صدای میخ کوبیدن همسایه بیدار شدم
عکس یونس غزالی دیدم
تلفن دوستمو نصفه گذاشتم
و دیگه بهش زنگ نزدم
به آنتالیا فکر کردم
گوگوش گوش کردم
به کفشای گل گلیم فکرکردم
ذوق کردم
1300 مین شات این زندگی,
قاصدکی را باد می برد
و پرنده ای تنها,
زیبا ترین آوازها را زمزمه میکند
روزگرم و گیج تابستونی
پچ09جمگِ.کنح87ختو داه65علذربف43قیزطسث21صشظ
تیله هایی به رنگ دریای بالتیک
خوشحالم در این دنیای شلوغ پیدات کردم
بدنیا اومدی و دنیام شدی
"با مامانم رفتیم کادوی تولدمو بگیریم
قبلش رفتیم سینما
مامانم حس خود هنرمند پنداری داشت
و به فیلمای مزخرف علاقه ی عجیبی نشون میداد
تو سینما هیچ کس تکون نمی خورد و
انگار حتی نفس نمیکشیدند
همه حواس من به پاستیل توی کیفم بود
اون موقع ها پلاستیک بی صدا تولید نشده بود"
میدونم اینجوری تعریف میکنی
دوست دارم نه یه کلمه بیشتر نه یه کلمه کمتر
که بداخلاقیاتو بزاره به حساب خل و چل بازیت
فقط ما میفهمیم وفاداری یعنی چی
چه قبایی برای تنم بریدی
منو از این خیابون رد کن
بمب انرژی
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
سهراب
معجزه ی بازار را باور کردم
ذوق مرگ شدم
باید تو هیاهوی این شهر گم شد