ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
ازمدرسه زنگ زدی و گفتی حالت خوب نیست و ظهر بیام دنبالت
تو راه که میومدم فکر کردم دکتر نبرمت و به جاش کاری کنم که خوشحال بشی و روحیه ات خوب بشه
وقتی از مدرسه اومدیم بیرون آبریزش بینی شدید داشتی و رنگ و روی پریده ولی خوشحال بودی که از امتحان زنگ آخر نجات پیدا کردی
بعد رفتیم رستوران و دو تا ساندویچ توپول خوردیم و کلی خندیدیم بعد نوبت خرید شد رفتیم پاساژ و یه مانتو خریدی و یه کاکتوس کوچیک خوشگل
موقعی که برگشتیم تو کوچه مامان را دیدی که از مسجد برمیگشت و بال در آوردی و دویدی سمتش
خلاصه سرماخوردگی فراموش شد هرچند شب موقع درس خوندن دوباره یادت افتاد و اخمات رفت تو هم
چه مامان معرکه ای
فدات