ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
روز اول که با لهجه گفت تازه از افغانستان اومده نگران شدم که امسال با این بچه چه کنم
در جلسه ی مادرها مامانش عادی حرف می زد و گفت خودش ایران بدنیا اومده وبزرگ شده و خیالم راحت شد
از تلاشی که می کرد برای ارتباط با بچه ها خوشحالم وحرف زدنش خیلی بهتر شده
قرآن خوندش هم خیلی دوست دارم تند و صحیح و با لهجه
بعد تعطیلات آلودگی برگه های ریاضی را با عجله و بی دقت صحیح کردم و به اسم بچه ها توجه نمی کردم فرداش نامه ی مادرش را داد بخونم
مادرش نوشته بود که آرزو سوال 8 را با لهجه نوشته و شما غلط گرفتید اول تعجب کردم و پیش خودم گفتم لهجه چه ربطی به ریاضی داره ولی وقتی برگه را نگاه کردم دیدم بچه به جای سیصد نوشته سه صد و منم غلط گرفتم
گفتم خودت که دیدی چقدر تند تند برگه هاتونو صحیح کردم و تیک صحیح را زدم
هر دو خندیدیم
دفترشو گرفت جلو صورتش که خنده اش معلوم نشه