دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

1509

ما می تونیم خیلی چیزا به آدمهای اطرافمون هدیه کنیم

مثل عشق, لذت و محبت

اما لیاقت داشتن اینها را ما نمی تونیم بهشون بدیم

نویسنده برزیلی

1508

برخوردهای تصادفی مایه دوام آدم میشود

کافکا در کرانه,هاروکی موراکامی

1507

وقتشه وقتشه رفتن وقتشه

وقتشه از تو گذشتن وقتشه

گوگوش

1506

هیچ دلی بی غصه نیست

1505

کاشی

1504

هر وقت خواسته اید داشتید صبر کنید 

بگذارید زمان بگذره 

خیلی از خواسته ها واقعی نیستند

 اگر بعد از گذشت زمان همچنان به آنها احساس نیاز کردید

بدونید خواسته قلبی شما هستند 

پس برای بدست آوردنش تلاش کنید

1503

دیدن آشنا توخیابون, سینما, کوه, کنسرت ,سفر, بازار و حتی دوردست ترین جنگلها قبلا برام جالب بود و بعضی وقتها هیجان انگیز یا عذاب آور ولی اینقدر تکرار شد که عادت کردم

ولی امروز دیدن سادات خانم عادی نبود

همسایه فضول و مهربون قدیمی 

چقدر دلم میخواست سلام کنم  بغلش کنم و روبوسی کنم

ولی خودم را زدم به ندیدن 

شاید اونم منو با عینک آفتابی نشناخت یا فکر کرد عینک بینایی ام را کم کرده و من نشناختمش

هنوز توپولی بود و از راه رفتنش پیدا بود هنوزپا درد داره

نمیدونم پسرش را داماد کرد یا نه

دوست داشتم بدونم چند تا دیگه از دخترهای محل ازپسرش خواستگاری کردند

دوست داشتم مثل همیشه از نوه هاش بگه 

دوست داشتم غیبت همسایه های قدیمی را بکنه و من فقط بگم عجب ! چه آدمهایی پیدا میشن 

و اون بگه من همیشه تعریف شما را میکنم و میگم چقدر خانواده خوبی هستید کاش همه همسایه ها مثل شما بودند 

ماشالا هم شما هم آقای.... جای فرزندی با وقار و با شخصیت هستید

هیچ وقت هیچ دروغی به سادات خانم نگفته بودم فقط نتونسته بودم بگم ما اون خانواده خوشبختی که فکر میکنی نیستیم

باطن زندگی ما با چیزی که فکرش را میکنی خیلی فرق داره

شاید امروز برای همین نخواستم سلام کنم 

1502

گاهی دلتنگ چیزی میشویم

که برگشت آن را نمیخواهیم

1501

تو یه بار زنده ای پس حالشو ببر

دل دل نکن پرنده باش

پروازکن و بپر

سینا حجازی

1500

از خودم راضیم

1498

دوست داشتن را نمی نویسند

ثابت میکنند

1497

با چشم باز نمیتونم فکر کنم

با چشم بسته هم خوابم میبره

1496

پشت یک کوه کوه می مونه

پشت یک مرد دل خسته یک زن

هی نگو مثل کوه محکم باش

کوه هم تکیه گاه میخواهد

عشق یعنی بدون تو رفتن

عشق یعنی هزار و یک افسوس

عشق یک جاده ی خطرناکه

جاده ای مثل جاده چالوس

تونل کندوان نگاه توئه

رضا یزدانی

1495

فکر میکنم فقط خودم درست فکر میکنم 

1494

اگه چشمات منو میخواست

تو نگاه تو می مردم

اگه دستات مال من بود

جون به دستات می سپردم

معین

1493

من از اون آسمون آبی میخوام

من از اون شبهای مهتابی میخوام

دلم از خاطره های بد جدا 

من از اون وقتهای بیتابی میخوام

سیمین غانم

1492

بهم بگه خداقوت

1491

هرچقدر هم برای یک کار انگیزه داشته باشم

دو قدم مونده به پایان کار و نتیجه گرفتن از خودم می پرسم 

که چی؟

 و دیگه هیچ دلیل و هدفی نمیتونه راضیم بکنه

و حالا کلا که چی؟




1490

حال  آدمها را از روی عکسشون قضاوت نکنید

1489

افتادم وسط خردادبیست سال پیش

از کانون فیلم اومدیم بیرون

داریم میریم عالی قاپو

حسش عجیبه

مخلوطی از عشق  استرس وکنجکاوی و کلافگی 

چرا این خاطرات عادی نمیشه

1488

روح و جسمم را باید سم زدایی کنم

1487

هنوزم بوف تنهایی نه میگریه نه میخونه

دل خوش باورم انگار تو رو برگشته میدونه

شهره

1486

اینقدر درخت شدم که با اولین جیک جیک گنجشک ها 

روزم شروع میشه

1485

ما به سایه های روی دیوار

ما به ابرهای تیره و تار

ما به شبهای تار دل بستیم

پالت

1484

آهنگ تایتانیک,

پیچ دانشکده علوم,

آخرین دیدار

1483

نیمه شعبان 34 یا 35 سال پیش

آقاجون بچه های همسایه را هم سوار کرد

مجتبی, مهرداد , غلام و برادر نا تنی مجتبی

چه جوری جا شدیم یادم نمیاد

اون موقع که عادی بود

رفتیم خیابون مسجد سید

وسط سوار و پیاده شدن دست مجتبی موند لای در ماشین 

مطمئنم هیچ کس جز من این خاطره را یادش نمونده

1482

معین گوش دادن

"ای جان من تو جانان من تو در مذهب عشق ایمان من تو"

1481

سیخ که داغ میشه گناهکار خبردار میشه

1480

زندگی بی تو چقدر قشنگه خوووب من

1478

همیشه که نبایدشنبه ها شروع کرد

از امروز تموم میکنم