دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

دلم خواست

مجبور نیستید بخوانید

2533

بچه ها رفتند ورزش منم دارم کتاب" چراغ دل شوهرت را روشن کن "می خونم که از خیلی وقت پیش نصفه مونده بود 

هدفون هم گذاشتم و لیلا و شهره و حمیرا گوش میدم و خیلی قشنگ خانم قری شدم

خوندن این کتاب چند سالی دیر نشده؟نه همون بهتر که چراغ شوهر سابق برای همیشه خاموش موند 

 چراغ جدیدی هم قرار نیست روشن کنم

پس چرا می خونم؟ چون برای تقویت روحیه و احساسات ما خانمها کلی مطلب داره 

قشنگ ترین مثالش کوزه عشق بود خوشم اومد 

"بهشت من و پردیس و بهار من همین جاست"

2530

هنوز عصببانی و بد ددهنم  و به زمین و زمان دارم فحش میدم. 

لعنت به زندگی که نشه فحش ها را به صاحبشون داد


2528

جعبه کلوچه خالی

شکلات ها تموم 

تخمه و کیک های داخل سبد هله هوله ها تموم 

ظرف توت و بادوم خالی

ته سبد میوه ها فقط دو تا گلابی مونده

دو تا بسته آدامس دارچینی هم که به جای آدامس نوشابه ای اشتباهی خریده بودم تند تند خوردم و انداختم دور

هنوزم بگردم به اندازه یه هفته خوراکی تو خونه هست ولی محبوب ها تموم شد 

تو این تعطیلات بی خاصیت فقط خوردم و خوردم 

2517

اینقدر خودمو به خل و چلی زدم بقیه که هیچی خودمم باورم شده که همه چی روبرااهه 

نه که نباشه تقریبا هست ولی خیلی چیزایی که باید باشه نیست که نیست که نیست 

2510

فکر کنم الان باید گریه می کردم ولی دو ساعته یه لبخند کجکی رو صورتم مونده

2508

دارم به لوله بخاری که این مرتیکه  درست کرده نگاه می کنم و به بخت خودم می خندم 

2501

خیلی جدی می خوام دیگه استرس نداشته باشم وخودمو به خاطر هیچی اذیت نکنم 

کنترل استرس و ناراحتی و عصبانیت برام راحت نیست ولی با تمرین حتما شدنیه

2498

با اینکه همه چی خوبه ولی به خاطر مشکل جدیدی که پیش اومده روزای خوبی ندارم و خیلی سخت می گذره

سختی که هیچکس ازش خبر نداره و از درون روزی هزاربار می میرم 

بارها خودمو توی قبر تصور کردم طبقه دوم قبر پدرم و برای خودم اشک ریختم و خیرات دادم 

یا خوب میشم یا با همین غصه می میرم

2486

خواستم شهریور مشغول باشم تا افسرده نشم و شلوغ ترین و سخت ترین شهریور را گذروندم

و حالا از خودم متشکرم برای تمام زحمت هایی که کشیدم و این بار هم تونستم

2479

خونه ام بوی خونه تکونی عید 64 را میده

2477

یه کمد مرتب کردم  بیست و چند سال خاطره ریخت بیرون 

2429

تو تاریکی نشستم و به بخت بلندم صلوات می فرستم!

2421

این هفته از خستگی نمیرم دیگه  هیچ وقت نمی میرم

2413

بعد از دو هفته که صبحها کمپوت سیب با بوی زعفران و گلاب خوردم امروز می تونم صبحانه آدمیزادی بخورم 

2408

انگار تو دنیام برف اومده

همونقدر ساکت 

همونقدر بی رنگ

2404

با برق خاموش خوابیدم چشمانو بستم صبح با صدای گنجشکها باز کردم به همین راحتی

فقط وسطاش خواب خان کلوچه را دیدم که تو یه مسیر سخت همراهیش کردم کردم تا یه چیز بی ربط گفت منم با جیغ و داد با دمپایی شروع کردم به زدنش 

این نفرت تو خواب هم دست از سرم بر نمی داره

2402

صبح فکر می کردم تا هیچ وقت حالم خوب نمیشه 

ولی اولین روز تنهاییم  قشنگ تموم شد و شاید از معجزات آب و استخر باشه

نامه معذرت خواهی گردو را روی یخچال دیدم هرچند با ادبیات بیشعورانه دهه هشتادی نوشته ولی برام خیلی ارزش داشت 

بعدم با هم چت کردیم و خل و چل بازی 

با جان گلم حرف زدم همراه با عشقولانه های فراوان و خل و چل بازی

موهای بهم ریخته ام  را بافتم و مثل گل دخترا یوگا کردم 

شبم سعی می کنم با چراغ خاموش بخوابم تا عادت کنم

2396

تغییرات غذاییم در 12 روز گذشته :

چای فقط 3 تا لیوان 

نون  یک کف دست بربری و یه گازسنگک!

پلو دو وعده  

تخم مرغ یه دونه

ماست و چیپس و بستنی اصلا 

گوشت هم که قبلا نمی خوردم

 ولی دو بار کیک و پاستا و فلافل خوردم

در عوض یه شیشه عرق نعنا و کلی محصولات  علفی خوردم

خب تا اینجا مشکلی نداره و قابل تحمله و سلامتم و همین راضی کننده است 

ولی فکر اینکه تا کی  باید ادامه بدم یکمی ترسناکه

2394

اینکه تو این حال عصبی من  چیپسی که تو کابینته هنوزخورده نشده از عجایب روزگاره 

2384

امروز قرار بود شلوغ ترین روز باشه که فقط دو قلمش ترمیم ناخن و دکتر بردن مامان بود ولی از صبح دونه دونه کارها کنسل شد و آخریشم ترمیم ناخن بود که خودم کنسل کردم و پتو رو کشیدم رو سرم و خوابیدم 

از اینجور روزای شلوغ کنسل شده عشق می کنم

2382

هله هوله نخوردم و نمردم 

2362

از دیروز دو تا فیلم ایرانی دیدم هر دو آشغال و پر استرس 

فیلم می بینم تفریح کنم و سرگرم باشم بدتر حالم گرفته شده 

 فیلم ایرانی هم مثل کتاب ایرانی موقتا تعطیل

2357

...I promise 

2347

 پوست میندازم

2337

دیوار تنهاییم هر روز بلندتر میشه و چه آرامش خوبی داره

2324

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2800

هر سال اردیبهشت را با هزار ذوق شروع می کنم و می خوام شاد باشم و همیشه اردیبهشت پرکار ترین روزای سال میشه و در نهایت با افسوس فراوان تمومش می کنم 

2798

امشب همه چی به نظرم به گ... کشیده شده 

2796

نمیدونم افسرده ام یا با خودم لج کردم یا فقط خسته و بی حالم 

به هرحال امروز مناسب ترین روز بود برای رفتن به جایی که دوست دارم تصمیمش هم داشتم ولی نمیرم 

امروز و این بهار را با خودم و تو خونه خلوت میکنم با کارهایی که دوست دارم  که این هم یه جور استفاده از بهاره

دشت , کوه, دریا, جنگل, خیابون,  پارک و پاساژ همه به اندازه کافی دیدم و نیازم به گشتن و دیدن خیلی کمتر شده دیگه میتونم جوردیگه آرامش بگیرم 

2768

در این لحظه هیچ آدمی برام اهمیت نداره و چه خوب بود اگه میتونستم در همین حس و حال بمونم و خیلیا را از زندگیم حذف کنم

2728

میخوام لج کنم با همه چی و همه کس به خصوص خودم 

 موفقیتامو میام همینجا مینویسم

تلگرامو بستم و چند ساعت یه بار میرم یه سری میزنم و فرداهم تا آخر شب نمیرم سر بزنم 16:06

دارم ادامه میدم 17:39

2725

به جهنم که زیر چشام گود رفته به جهنم که زشت شدم به جهنم که عیده و همه قرار منو ببینند به جهنم که میخوان بگن پیر شده

من همینم که هستم خیلی بهتر از روزی که زیبا بودم و قوی تر از جوونیام

برام هم مهم نیست بقیه درباره ام چه گوهی میخورند  

2708

یک ساعت گذشته که خیلیا خواب بودند من داشتم حساب کتاب میکردم و برنامه ریزی برای کارای این دو روزم و کارای هفته ام و کارای عیدم و کارای تابستونم و کارای سال آینده ام و کارای بعد مرگم و ....

کسی اینا را نمیبینه ولی فقط کافیه یه گهی بخورم 

بقیهشو حوصله ندارم بنویسم 

 برم به جنگ زندگی

همچنان" می دونی دل اسیره اسیره تا بمیره"

2706

هر چی تلاش میکنم  بیشتر دور میشم

2489

دیشب تا ساعت 3 آهنگ گوش کردم و پیامهای رمانتیک درباره عشق نوشتم و خوندم و شب قبل خواب هم بزرگترین آرزوی عشقی همه ی عمرم را تصور کردم صبح هم قائدتا باید دیرتر بلند و با همون حال و هوا بلند می شدم و شاید هیچ کدوم از هم گروهیام به ذهنشون هم نرسه که صبح بعد چند دقیقه فکر کردن به رویای دیشب پاشدم و درباره صادرات تابلو فرش به آمریکا سرچ کردم 

اینکه چه ربطی به من داره باید بگم تقریبا هیچی فقط یه سوال بود تو ذهنم و الان میدونم تابلو فرش خیلی طبق سلیقه آمریکایی ها نیست خب یه مشکلم حل شد! برم به  ولنتاینم برسم

2483

میخواستم درباره چند روزه گذشته بنویسم ولی بزار فراموش بشه 

هر چی بود گذشت هرچند یکمی سخت بود 

2473

مدتها بود که یه فکری تو ذهنم میچرخید ولی هیچ وقت براش وقت نگذاشته بودم 

امروزداشتم به یه ایده دیگه ام فکر میکردم و داشتم فکر میکردم تاعملی شدن چقدر کار و دردسر داره و شاید نتیجه هم خیلی خوب نباشه که نمیدونم چی شد ایده ی قدیمی تو فکرم زنده شد و فقط با چند دقیقه تمرکز در موردش تونستم خیلی خوب تو ذهنم شاخ و برگش بدم و بسازمش و نتیجه را ببینم که عملی و موفقیت آمیزه 

برعکس همیشه این دفعه شاید نمیارم و قطعا نتیجه میگیرم 

2471

امروز هم ازون روزا بود که عاشق خودم شدم

2468

پارسال بیشتر کادر اجرایی مدرسه آقا بودن ولی امسال محیط کاملا زنونه است 

ازبعضی  گروه های شلوغ و مختلط دوستام هم فعلا اومدم بیرون و کلا مردای بالای 12 سال که باهاشون سر و کار دارم محدود شده به بقال و راننده تاکسی و سرایدار مدرسه و سه چهار تا پسر ریقوی لایک بزن  اینستاگرامی 

و به این ترتیب مراحل راهبه شدن را بسیار سریع طی میکنم

مونده کوچ کردن به یک دیر بالای یک کوه سرسبز 

2467

یه جا دیدم برای شروع گیاهخواری برنامه ریزی کرده بودند مثلا اول 30 روز گوشت گاو نخورید بعد گوسفند بعد مرغ و پله پله تا بالا

جالبه من بی هیچ برنامه  و تعصبی و فقط از رو اجباربرای  یه مشکل جسمی که احساس کردم گوشت خوردن بدترش میکنه و البته با مطالعه کلی مقاله پزشکی رسیدم به نخوردن گوشت قرمز  و پیش رفت تا الان که مرغ و ماهی و تخم مرغ محدود شده به  هفته ای یه بار و حذف تقریبی پنیر و این آخری  یعنی یک تحول بزرگ یا شایدم یه زهد بی دلیل 

من از کودکی با پنیر و چای شیرین بزرگ شدم یعنی حتی برای بهتر شدن حالم باید نون پنیر و چای شیرین میخوردم 

چای شیرین که چند ساله از زندگیم حذف شده و شکر محدود شده به شیرینیجات که فعلا حذفشون سخته و امیدوارم هرگز همین اندک خوشی را از خودم نگیرم ولی پنیر تا یک ماه پیش همدم شب و روزام بود که با یه تصمیم یهویی  و بازم خوددرمانی داره از زندگیم میره 

ولی واقعیت اینه که هنوز یه خوشی های خوردنی برام مونده مثلا از پاستای پرخامه نمیگذرم  هات داگ هنوزم خوشمزه ترینه چیپس و ماست موسیر هرگز نشود فراموش یا کی میتونه از نیمرو با روغن حیوانی بگذره

پس قرار نیست گیاهخوار یا وگان بشم ولی شاید بد نباشه دوست داشتنی هامو  کم کنم  تا این زندگی بشه یه برهوت بزرگ ببینم دیگه چی از جونم میخواد